شهادت امام صادق (ع )رابه تمامی یاران ان حضرت تبریک وتسلیت می گوییم
نگاهی به نحوه شهادت امام صادق علیه السلام
زسوی دیگر امام در سالهای آخر عمر خود شدیداً لاغر وضعیف شده بود و به تعبیریکی از افرادی که امام را درآن روزگار دیده بود ازاوچیزی نمانده بود جز سرش، کنایه ازاینکه بدن کاملاً فرسوده ونحیف شده بود.
سراسرزندگیش به دشواری وسختی ورنج آفرینی گذشته بود. ودرسالهای آخر عمربر میزان محدودیت واحضار وتهدید او اضافه می شد که این خود بر خستگی ورنجش می افزود.
روزی منصور به وزیر دربارش « ربیع » گفت همین اکنون جعفربن محمد (امام صادق( علیه السلام)) رادراینجا حاضر کن .
ربیع فرمان منصور را اجرا کرد حضرت صادق( علیه السلام) را احضار نمود، منصور باکمال خشم و تندی به آنحضرت رو کرد وگفت:
« خدامرا بکشد اگر تو رانکشم آیا درمورد سلطنت من اشکال تراشی می کنی ؟»
امام: آنکس که چنین خبری به تو داده دروغگو است ...
ربیع میگوید:
امام صادق( علیه السلام) رادیدم هنگام ورود لبهایش حرکت می کند، وقتی که کنارمنصور نشست، لبهایش حرکت می کرد ولحظه به لحظه ازخشم منصور کمتر می شد .
وقتی که امام صادق( علیه السلام) ازنزد منصور رفت، پشت سرامام رفتم وبه اوعرض کردم:
وقتی که شما وارد برمنصور شدید منصور نسبت به شما بسیار خشمگین بود ولی وقتی که نزد او آمدی ولبهای تو حرکت کرد خشم او کم شد شما لبهایتان را به چه چیز حرکت می دادی ؟
امام صادق( علیه السلام) فرمود :
لبهایم رابه دعای جدم امام حسین ( علیه السلام) حرکت می دادم وآن دعا این است :
یا عُدَّتی عِندَ شِدَّتی وَیا غَوثِی عِندَ کُربَتی اَحرِسنِی بِعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ وَاکَنِفنِی بِِرُکنِکَ الذَّی لایُرام
« ای نیرو بخش من هنگام دشواریهایم وای پناه من هنگام اندوهم به چشمت که نخوابد مرا حفظ کن ومرا درسایه رکن استوار وخلل ناپذیرت قراربده »
آتش کشیدن خانه امام صادق(علیه السلام)
مفضّل بن عمر می گوید:
منصور دوانیقی برای فرماندار مکه ومدینه حسن بن زید پیام داد:
خانه جعفر بن محمد ( امام صادق (ع) را بسوزان، اواین دستوررا اجرا کرد وخانه امام صادق( علیه السلام) را سوزانید که آتش آن تا به راهرو خانه سرایت کرد، امام صادق ( علیه السلام) آمد ومیان آتش گام برمی داشت ومی فرمود : اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری اَنا بنُ اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ
« منم فرزند اسماعیل که فرزندانش مانند رگ وریشه دراطراف زمین پراکنده اند منم فرزند ابراهیم خلیل خدا( که آتش نمرود براو سرد وسلامت شد )»
برنامه قتل امام صادق (علیه السلام)
سرانجام منصور نتوانست پیشرفت امام را ببیند و عظمت او را تحمل نماید. طرح قتل او را از طریق مسموم کردن تهیه نمود.
این نکته راناگفته نگذاریم که بنی عباس درس مسموم کردن امامان رااز پیشوایان راستین خود، یعنی بنی امیه آموختند.
معاویه بارها گفته بود خداوند ازعسل لشکریانی دارد و.. که غرض عسل مسموم بود که به خورد دشمنان خود میداد.
منصور توسط والی خود درمدینه امام را با انگور زهرآلود به شهادت رساند وبعد حیله گرانه به گریه وزاری وعزاداری او پرداخت.
اینکه درامر شهادت امام، منصور دست داشته جای شکی برای ما نیست، زیرا که خود بارها گفته بود که او چون استخوانی درگلویم گیر کرده است.
شاید منصور جداً وقلباً دوست نداشت امام رابکشد ولی چه می توان کرد که مقام است وسلطنت، پست است وموقعیت. مگر هرکسی میتواند ازآن بگذرد؟
امرشهادت او را توسط منصور، برخی چون ابوزهره انکار کرد ه اند، بدلیل ابراز تأسف منصور ازمرگ او وهم گفته اند که این امر خلاف تحکیم پایه های حکومت او بود.
دیگران هم همین افکر راداشته اند ویا برخی دیگر ازآن به تردید یاد کرده اند. ولی باتوجه به سابقه برخورد واحضار وتهدید منصور، وبا توجه به اعمال زمامداران پس از او معلوم می شود بنی عباس چون بنی امیه درخط امام کشی بودند وآنها شش تن ازامامان ما را مسموم کرده اند.
آری او پس از قتل امام ابراز تأسف هم کرد وآن مصلحتی بود
زندگانی امام صادق (ع)
امام جعفرصادق (ع) در 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری به دنیا آمد ، و در یکی از روزهای ماه شوال سال 148 قمری دیده از جهان بست ، برابر این حساب می توان عمر پر برکتش را 65 سال دانست که 12 سال از آن را هم زمان با جدش حضرت سجاد و 19 سالش را با پدرش امام باقر و 34 سالش را پس از پدر زیست . او پس از رحلت در قبرستان بقیع روبروی مسجد النبی در جوار پدرش امام باقر و جدش حضرت سجاد و عمویش امام حسن به خاک سپرده شد .
در دوره امام صادق (ع) با پیش آمدن نهضت ترجمه علوم وارداتی از ممالک غیر اسلامی ، و روی آوردن بسیاری از مسلمانان به علم و دانش و به ویژه توجه آنان به کتب ترجمه شده رشته های فلسفه و طب و علوم انسانی ، و هیئت و کیهان شناسی که بیشتر محصول نگاه نظری و نه تجربی و تحقیقی و اغلب متکی به مبانی غیر برهانی بود ، در اغلب شهرهای مسلمان نشین به ویژه : مدینه ، مکه ، کوفه ، بصره و .... مجالس درس و مناظره های علمی ، تشکیل و از رونق خاصی برخوردار گردید .
در چنین زمانی امام صادق (ع) فرصت یافت که با دانش فراوانش در انواع رشته های علمی که از اعماق قرآن و علوم پدرانش و پیامبر به او رسیده بود چراغ نهضت علمی و فرهنگی اسلامی خود را روشن کند ، و نور دانش استوار ، و متکی به وحی و عقل و برهان خود را به گستره حیات انسان بتاباند .
سفرهای اختیاری و اجباری امام به عراق و شهرهای حیره ، هاشمیه ، کوفه و مکه و ملاقات با اربابان دیگر مذاهب فقهی ، کلامی ، و فلسفی ، و به ویژه گفتگوهایش با سران مکاتب مادی گری چون ابن ابی العوجاء ، ابن مقفع ، عبدالملک بصری ، عبدالملک دیصانی ، نقش عمده و مهمی در معرفی و گسترش علوم قرآنی و دانش استوار اهل بیت در جامعه داشت در همه این شهرها انواع دانش پژوهان به آسانی و بدون قید و شرط ، که بخشی از روش اخلاقی اهل بیت بود به کلاس درس هایش که برای تبین انواع علوم تشکیل می شد راه یافتند و از وجودش که عقل و علم مجسم بود بهره ها گرفتند ، و کتابها و جزوه های علمی پرارزشی به وجود آوردند که پایه گسترش آن علوم در شرق و غرب شد ، و این حقیقی است که بزرگان منصف از شرق و غرب چه با ذکر نام آن حضرت و چه بدون ذکر نام به آن اعتراف دارند ، از جمله گوستو لبون فرانسوی ، جرجی زیدان لبنانی ، و سه جلد کتاب خورشید اسلام در اروپا نوشته دانشمندی غربی وکتاب مغز متفکر جهان شیعه تنظیم مرکز مطالعات اسلامی استراسبورک
* * *
برخورد امام با انواع دانشمندان علوم مختلف ، که در هر رشته ای برتری علمی خود را همراه با برهان و دلیل ثابت کرد ، سبب شد که آوازه شهرتش در دانش و بینش ، کرامت اخلاقی و منشش با دانشجویان ، و پشت کارش در انتقال علوم ، و پاسخ گوئی اش به شبهات در همه امور به ویژه پس از انتقال فلسفه های یونانی ، ایرانی ، هندی و مکتبهای وارداتی دربسیاری از مناطق آسیائی و آفریقائی طنین انداز گردد .
***
او با برخورد با جریانات فکری انحرافی ، و رو برو شدن با علمای علوم گوناگون و بحث و مناظره علمی و شیرین که حوصله و بردباری اخلاقی امام رابه دنبال داشت ، برتری اسلام را در چهار چوب تشیع بر همه مکاتب ثابت کرد .
مناظرات علمی و گفتگوهای آزاد امام با صاحبان دانش های گوناگون چون پزشکان ، فقیهان ، متکلمان ، منجمان ، صوفیان تابع مکاتب هندی ، ایرانی ، و اسکندریه ، و به ویژه مباحث ارزنده فقهی و تفسیری و کلامی اش با رشد یافتگان در مدرسه اموی و عباسی در منابع مهم شیعه و سنی ثبت است .
به این خاطر از اطراف و اکناف مختلف ، دانشجویان و عاشقان علم روی به مدینه نهادند ودر حوزه دروس او هر یک مطابق ذوق خود زانو زدند ، و از خرمن دانشش بهره ها بردند ، که اغلب، اهل نظر ، شاگردان حوزه او را تا چهار هزار نفر قلمداد کرده اند . دانشجویان دانشگاه او در رشته های طب ، شیمی ، نجوم ، کلام ، فقه ، علوم انسانی ، طبیعت شناسی ، تحقیق در موجودات خلقت ، علوم اصول ،و .... به مرحله تخصص رسیده و بعضی از آنان در چند رشته صاحب نظر شدند ، و هریک با تشویق آن حضرت حوزه درس و مدرسه در مدینه و شهرهای دیگر برای رشد علمی مردم برپا نمودند .
از شاگردان برجسته آن حضرت می توان از جابربن حیان طوسی صاحب بیش از 200 جلد کتاب ، و هشام بن حکم مولف 31 جلد کتاب ، محمد بن مسلم ، ابان بن تغلب ، هشام بن سالم ، زرارة بن اعین ، حمران بن اعین ، مومن الطاق و مفصل بن عمر کوفی راوی روایت کم نظیر توحید استدلالی نام برد .
***
دانشجویان آن حضرت منحصر به افراد شیعه نبوده ، بلکه غیر شیعه هم بدون قید و شرط از مدرسه اش برخوردار بودند از افرادی مانند مالک بن انس ، ابوحنیفه ،پیشوای مالکی و حنفی ، و سفیان ثوری ، سفیان بن عینیه ، ابن جریح ، ابن قاسم می توان نام برد .
***
در این مقال برآنم که به اندازه امکان به نقش امام در پی نهادن توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی و ابعاد اثرگذاری او را بر این فرهنگ و تمدن مورد توجه قرار دهم .
1- باز شناسی فرهنگ و تمدن اسلامی در عصر امام
2- نقس آن حضرت در اثر گذاری بر فرهنگ و تمدن
1-هر چند در تعریف فرهنگ و تمدن نظر واحدی بین دانشمندان نیست ولی همه بر این قول اتفاق دارند که فرهنگ و تمدن مجموعه ای از آداب و رسوم ، اخلاقیات ، روش ها و منش ها ، عمران شهری ، شهرسازی ، صنعت ، علوم و فنون پیشرفته ، شهر نشینی ، همکاری در امور اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و دینی و امثال این هاست .
جامعه عربستان جامعه ای فاقد فرهنگ و تمدن لازم بود ، فقر عقلی ، علمی ، و تهیدستی جامعه عرب از مظاهر تمدن مسئله ای است که دانشمندان شرق و غرب پس از قرآن و دیدگاههای علی علیه السلام به آن اعتراف دارند .
عرب با پذیرفتن اسلام برای تحصیل فرهنگ و تمدن تحولی عظیم یافت ، و دیگران را نیز متحول نمود ، ویل دورانت در تاریخ تمدن جلد 4ص 197 ببعد و دیگر دانشمندان گزارش های شگرفی از جلوه های فرهنگ و تمدن اسلامی از صدر اسلام تا قرن هفتم هجری داده اند .
مسلمانان در اغلب نواحی مساجد ، مدارس ، و کتابخانه برپا کردند ، و انواع علوم در این نواحی تدریس می شد ، برخی از دانشمندان کتابخانه شخصی عظیمی در اختیار داشتند که 400 شتر از حملش عاجز بودند ، کتابخانه بغداد ، و نیشابور هر یک نزدیک یک میلیون کتاب داشتند و کتابخانه مراغه زیر نظر خواجه نصیر پس از حملات ویران گر مغول از 400 هزار کتاب علمی برخوردار بود . این همه زمانی بود که سراسر اروپا در ظلمت و گمراهی قرار داشت و از فرهنگ و تمدن غافل بود ، و با ظهور دوره رنسانس و جنگ های صلیبی توانستند انواع کتابهای مسلمان نویس را در رشته های گوناگون به اروپا منتقل نمایند و فرهنگ و تمدن غربی را که بدون فسادهای عملی اش ریشه د رعلوم اسلامی داشت پایه گذاری کنند .
2-نقش امام در فرهنگ و تمدن اسلامی
تاثیر امام در فرآیند تحولات فرهنگی و مدنیت جهان منوط به آمادگی دو طرف اثر گذار و اثر پذیر است ، امام باید از دانش فراوان و کافی برخوردار بود و براساس دانشش برای تاثیر گزاری فعالیت می نمود ، از سوی دیگر جانعه هم باید او را می پذیرفت و علوم و افکارش را قبول می کرد ، که این هر دو زمینه تحقق یافت .
1- اساس و ریشه فرهنگ و تمدن ، علوم هستند گاه توسعه فرهنگ و مدنیت را برابر با توسعه علوم دانسته اند بر طبق قاعده فاقد الشیی لیس بمعطی : آن که ندارد ، نمی تواند بپردازد ، اگر امام فاقد علوم لازم بود نمی توانست در پیدایش برخی علوم و توسعه علمی موثر باشد ، بر عکس این قاعده امام معدن دانش های گوناگون بود به همین دلیل آثاری که از ایشان در صدها کتاب جمع آوری شده به خاطر فرصتی که برای او پیش آمد بیش از دیگر امامان است . اگر به کتاب چون خواص القرآن الکریم ، رساله شیمی موجود در کتابخانه نور عثمانیه ترکیه به شماره 3634 و رساله مفصل امام در اصول معارف ، احکام طهارت و بهداشت همه جانبه ، نیکی به پدر و مادر ، مسئله ازدواج در دو مرحله دائم و موقت ، وجوب حفظ جامعه از فساد ، خوردنیها و آشامیدنیها ، صید و صیادی ، حسنات و سیئات که یک جا در کتاب خصال نوشته صدوق در قرن 4 آمده کتاب توحید مفضل ، کتاب اهلیلجه که بسیار با ارزش است ، کتاب مصباح الشریعه در اخلاق و عرفان ، رساله سفارشات امام به پیروانش ، رساله امام به ابوجعفر احول ، رساله نثر الدور ، رساله درباره وجوه تجارت کسب ، گفتار حضرت در آفرینش انسان ، طب الصادق و صدها کتاب دیگر مراجعه کنید صدق گفتار شیعه در گستره دانش امام در رشته های گوناگون ثابت می شود . کتاب مرآة الجنان می گوید : شاگرد امام جابر بن حیان کتابی در هزار برگ نوشته که رساله حضرت را در علوم گوناگون که حدود 500 رساله است در برمیگیرد .
2- این حجم گسترده و عظیم علمی در رشته های متعدد سبب زیر ساخت فرهنگ و تمدن غنی اسلام را فراهم کرد ، و گویای اثر گذاری امام بر فرهنگ و تمدن اسلامی و بعد از آن فرهنگها و تمدن های جهان است .
نظرات بزرگان
امام ابوحنیفه که معاصر آن حضرت بوده و پیشوای مذهب حنفیه است بنا بر نقل کتاب اعلام النبلاء ج6 ص257 و تاریخ کبیر ج2ص199 می گوید :
ما رأیت افقه من جعفر بن محمد و انه اعلم الامة .
افقه : داناترین .
مالک بن انس با ربه ثقل اعلام النبلاء ج6ص258 می گوید : مردی با فضیلت تر و ارزشمند تر از جعفر بن محمد را هیچ گوشی نشنیده ، و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است .
محمد بن عبدالرحمن معروف به ابن ابی لیلی پس از گفتگوی با امام در حالی که خودش فقیه ، محدث و قاضی معروف کوفه بود خطاب به حضرت می گوید : اشهد انکم حجج الله علی خلقه
جاحظ ادیب معروف می گوید : جعفر بن محمد الذی ملا الدیتاا علمه و فقهه
ابن خلکان در وفیات الاعیان ج1ص327 می گوید:
فضله اشهر من ان یذکر : ارزش های او بیش از آن است که گفته شود
میر علی هندی می گوید : کسی که از علمای نامدار اهل سنت است می گوید : امام صادق پژوهشگری فعال ، متفکری بزرگ ، آشنای با علوم عصری و نخستین کسی است که مدارس فلسفی اسلام را در اسلام تاسیس کرد .
امام برای گسترش علوم ، فرهنگ ، مدنیت چندین مرحله را کنار هم به پیش برد ، سر فصل هائی مانند :
1- اخلاقیات یا توسعه ارزش ها
2- تربیت شاگردان
3- گفتگو با سران و ایدئدلوگ های ادیان و مذاهب که هریک از این عناوین تفسیر گسترده ای را می طلبد .
***
فرهنگ و تمدن به قول امروزی ها مجموعه ای از دانش ها ، سنت ها ، آراء . گرایش هاست ، توسعه ماندگار فرهنگ و تمدن باید همه جانبه و جامعیت داشته باشد . امام صادق به این نکته مهم توجه داشت لذا به همه شاخه های علوم اهتمام ورزید .
کتاب بسیار ارزشمند تاسیس الشیعه العلوم الاسلام می گوید علومی که امام در بنیان گزاری و گسترش آن کوشید شامل علوم : ادبیات ، تاریخ ، سیره ، حدیث ، تفسیر ، فقه ، اصول ، کلام ، اخلاق و عرفان است . ولی مهم ترین تحقیقاتی که توسط اسلام شناسان غرب انجام گرفته است و حضرت را موسس یا گسترش دهنده آن دانسته اند عبارت است از علوم : طب ، شیمی ، هئیت نجوم ، لغت شناسی ، عرفان ، زمین شناسی ، تاریخ ، فلسفه تاریخ ، زیست شناسی ، بیماری شناسی ، نور شناسی ، محیط زیست ، تفسیر خواب ، فلسفه و حکمت ، و حرکت شناسی است . اینها در کتاب الامام جعفر الصادق فی نظر علماء الغرب در بسیاری از صفحاتش مندرج است .
حسین انصاریان
اشاره
ذکر امام بحق ناطقْ، جعفر بن محمد الصادق(ع)
«وی امام ششم است از ائمه اِثناعشر(علیهم السلام). مادرش ام فروه دختر قاسم بن محمد ابابکر بود. آن حضرت خلایق را ارشاد می فرمود و طریق مستقیم به گمراهان بادیه ضلالت می نمود و پیوسته می فرمود: ما حجت خداییم بر خلقان و احکام حلال و حرام به بندگان می رسانیم. و این شیعه علی(ع) که امروز دست وِلا در دامن آل عبا زده اند، مذهب و ملت خود را از طریق آن حضرت درست کرده اند و نجات خود را از متابعت ایشان می دانند. کشف و کرامات آن حضرت بسیار است و خارق عادات بی شمار. از آن جمله است که:
میان دو کس نزاع شد، یکی تولا به اهل بیت داشت و ایشان را تفضل می نمود و دیگری به تولای بنوامیه منسوب بود و پیوسته آن گروه مکروه را می ستود. هر دو نزدیک ابوحنیفه رفتند و او را در آن دعوی حَکَم کردند.
ابوحنیفه گفت: نزد کسی روید که بهترین خلق خداست از روی حسب و نسب و پاکیزه ترین اولاد مصطفی است از ممرّ[1] عزت و ادب.
گفتند: آن کس کیست؟ گفت: جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(علیهم السلام). پس هر دو نزد آن حضرت رفتند و مجلس به غایت عالی بود و او مردم را به حلال و حرام تعلیم می نمود.
بی آنکه ایشان سؤال کنند و مقصود خود بیان نمایند، آن حضرت رو به ناصبی[2] کرد و گفت: مخالفان اهل بیت را نزد مطیعان خدا مرتبه ای نیست. بعد از آن متوجه شد به مولای خود و فرمود: «فَریقٌ فِی الْجَنّه[3] دوستان مایند وَ فَریقٌ فِی السّعیرِ[4] اعدای ما».
و از آن جمله است که بعضی از دوستان به واسطه بسیاری مشاهده کرامات و خارق عادات به یکدیگر گفتند: این مرد را از الوهیت نصیبی هست. چون نزد وی رفتیم وضو می ساخت. در ما نگریست و فرمود: دوستی ما به درگاه خدا موجب نجات عقبی است، اما افراط محبت موجب ندامت است، ما بنده ایم از بندگان خدا و مخلوقیم از مخلوقات حضرت خدای تعالی.
و از آن جمله است که آن حضرت فرمود: به لقای پروردگار خود آرزومندم و در این ماه رجب یا شوال، به سفر آخرت متوجه می شوم و از زندان سرای دنیا به فضای دل گشای جنه المأوی به اجابت دعوتِ وَ اللّهُ یَدْعُوا إِلی دارِ السّلامِ[5] توجه خواهم نمود، بعد از آنکه اَعدای دَغا[6] مرا زهر داده باشند و لباس سعادت شهادت پوشانیده. راوی گوید: والله چنان بود که آن حضرت فرمود.
گویند عمر آن حضرت شصت و پنج سال بود. در زمان منصور به زهر مقتول گردید. مردم به جهت موضع قبرش متردد بودند، آوازی شنیدند که این بنده صالح را بردارید و به نزدیک پدر و جدش به خاک سپارید».[7]
امام جعفر الصادق(ع) در نگاه عطار نیشابوری
«آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عالم صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیا، آن گوشه جگر انبیا، آن ناقل علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، ابومحمد جعفر صادق ـ رضی الله عنه ـ .
و چون از اهل بیت، بیشترِ سخنِ طریقتْ او گفته است، و روایت از او بیش آمده، کلمه ای چند از آن حضرت بیارم، که ایشان همه یکی اند. چون ذکر او کرده آمد، ذکر همه بُوَد. نبینی که قومی که مذهب او دارند، مذهب دوازده امام دارند؟ یعنی یکی دوازده است و دوازده یکی.
و عجب می دارم از آن قوم که ایشان را خیال بندد که اهل سنّت و جماعت را با اهل بیت چیزی در راه است.[8]
چرا که اهل سنت و جماعت اهل بیت اند به حقیقت. و من آن نمی دانم که کسی در خیال باطل مانده است. آن می دانم که هر که به محمد(ص) ایمان دارد و به فرزندان و یارانش ایمان ندارد، او به محمد(ص) ایمان ندارد».[9]
هیبت امام
حکایت: «نقل است که منصور خلیفه، شبی وزیر را گفت: «برو و صادق را بیار، تا بکشیم.» وزیر گفت: «او در گوشه ای نشسته است و عزلت گرفته، و به عبادت مشغول شده و دست از ملک کوتاه کرده، و امیرالمؤمنین را از وی رنجی نه. در آزار وی چه فایده بود؟» هر چند گفت، سودی نداشت. وزیر برفت. منصور غلامان را گفت: «چون صادق درآید و من کلاه از سر بردارم، شما او را بکشید.» وزیر، صادق را درآورد. منصور در حالْ برجست و پیش صادق باز دوید و در صدرش بنشاند و به دو زانو پیش او بنشست. غلامان را عجب آمد. پس منصور گفت: «چه حاجت داری؟» گفت: «آنکه مرا پیش خود نخوانی و به طاعت خدای ـ عزّوجلّ ـ بازگذاری.» پس دستوری داد و به اعزازی[10] تمام او را روانه کرد. و در حالْ لرزه بر منصور افتاد و سر در کشید و بی هوش شد، تا سه روز. و به روایتی تا سه نماز از وی فوت شد. چون بازآمد، وزیر پرسید که: «این چه حال بود؟» گفت: «چون صادق از در درآمد، اژدهایی دیدم که لبی به زیر صُفّه نهاد، و لبی بر زبر و مرا گفت: اگر او را بیازاری، تو را با این صفه فرو برم. و من از بیم آن اژدها ندانستم که چه می گویم و از او عذر خواستم و بی هوش شدم».[11]
عاقل حقیقی
حکایت: «نقل است که صادق از ابوحنیفه پرسید که: «عاقل کی است؟» گفت: «آن که تمییز کند میان خیر و شرّ.» صادق گفت: «بهایم نیز تمییز توانند کرد، میان آن که او را بزنند یا او را علف دهند.» ابوحنیفه گفت: «به نزدیک تو عاقل کی است؟» گفت: «آن که تمییز کند میان دو خیر و دو شر. تا از دو خیر، خیرالخیرین اختیار کند و از دو شر، خیرالشّرین برگزیند».[12]
سخاوت امام
حکایت: «نقل است که همیانی زر از کسی برده بودند. آن کس در صادق آویخت که «تو بُرده ای» و او را نشناخت. صادق گفت: «چند بود؟» گفت: «هزار دینار.» او را به خانه برد و هزار دینار به وی داد. بعد از آن، آن مرد زر خود بازیافت و زر صادق باز پس آورد و گفت: «غلط کرده بودم.» صادق گفت: «ما هر چه دادیم باز نگیریم.» بعد از آن، از کسی پرسید که: «او کی است؟» گفتند: «جعفر صادق.» آن مرد خجل بازگردید».[13]
خُلق امام
حکایت: «نقل است که روزی تنها در راهی می رفت و «الله، الله» می گفت. [دل] سوخته ای بر عقب او می رفت و «الله، الله» می گفت. صادق گفت: «الله! جُبّه ندارم، الله! جامه ندارم.» در حالْ دستی جامه حاضر شد. امام جعفر در پوشید. آن سوخته پیش رفت و گفت: «ای خواجه! در الله گفتن با تو شریک بودم. آن کهنه خود به من ده.» صادق را خوش آمد و آن کهنه به وی داد».[14]
حکمت: «[امام صادق(ع)] گفت: هر آن معصیت که اول آن ترس بُوَد و آخر آن عذر، بنده را به حق رساند و هر آن طاعت که اول آن امن بُوَد و آخر آن عجب، بنده را از حق ـ تعالی ـ دور گرداند. مطیع با عُجب، عاصی است و عاصی با عذر، مطیع».[15]
حکمت: «و از وی پرسیدند که «درویش صابر فاضل تر یا توانگر شاکر؟» گفت: «درویش صابر، که توانگر را دل به کیسه بُوَد و درویش [را] با خدا».[16]
جمله های قصار: «و گفت: «مَکر خدای ـ عزّوجلّ ـ در بنده، نهان تر است از رفتن مورچه در سنگ سیاه، به شب تاریک».
و گفت: «از نیک بختی مرد است که خصم او خردمند است».[17]
حکمت: «و گفت: «از صحبت پنج کس حذر کنید:
یکی از دروغگوی، که همیشه با وی در غرور باشی.
دوم از احمق، که آن وقت که سود تو خواهد، زیان تو بود و نداند.
سِیُّم بخیل، که بهترین وقتی از تو ببُرد.
چهارم بددل، که در وقت حاجت، تو را ضایع کند.
پنجم فاسق که تو را به یک لقمه بفروشد و به کمتر لقمه ای طمع کند».[18]
حکمت: «گفت: «حق ـ تعالی ـ را در دنیا بهشتی است و دوزخی؛ بهشت، عافیت است و دوزخ، بلاست. عافیت آن است که کار خود به خدای ـ عزّوجلّ ـ باز گذاری و دوزخ آن است که کار خدای با نفس خویش گذاری».[19]
امام جعفر صادق(ع) در نگاه علی بن عثمان هجویری
سیف سنت و جمال طریقت و معبر معرفت و مزیِّن صفوت، ابومحمد جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی، الصادق، رضوان الله علیهم اجمعین
عالی حال و نیکوسیرت بود. آراسته ظاهر و آبادان باطن. و وی را اشارت جمیل است اندر جمله علوم، و مشهور است دقت کلام وی و قوت معانی اندر میان مشایخ، رضی الله عنهم اجمعین. و وی را کتب معروف است اندر بیان این طریقت.
روایت: «]از امام صادق(ع)[ روایت آرند که گفت: «لاتَصِّحُّ العِباده إلّا بالتّوبه، فَقَدِّمِ التَّوْبَه عَلَی العِبادَه، و قال لله، تعالی: «التائبونَ العابدون».[20]
عبادت جز به توبه راست نیاید، تا خداوند ـ تعالی ـ مقدم کرد توبه را بر عبادت؛ ازیرا که توبه بدایت مقامات است و عبودیت نهایت آن. و چون خداوند ـ جلّ جلاله ـ ذکر عاصیان کرد، به توبه فرمود و گفت: «و توبوا الی الله جمیعاً».[21]
حکایت: «و اندر حکایات یافتم که داوود طائی به نزدیک وی آمد و گفت: «یا پسر رسول خدای، مرا پندی ده که دلم سیاه شده است.» گفت: «یا ابا سلیمان، تو زاهد زمانه خویشی. تو را به پند من چه حاجت؟» گفت: «ای فرزند پیغمبر، شما را بر همه خلایق فضل است و پند دادن تو مر همه خلایق را واجب.» گفت: «یا ابا سلیمان، من از آن می ترسم که به قیامت جدّ من اندر من آویزد که: چرا حقّ متابعت من نگزاردی؟ و این کار به نسبت صحیح[22] و سبب قوی نیست. این کار به معاملت[23] خوب است اندر حضرت حق تعالی.» داوود فرا گریستن آمد و گفت: «بار خدایا، آن که معجون طینت وی از آب نبوت است و ترکیب طبیعت از اصل برهان و حجت، جدش رسول است و مادرش بتول است، وی بدین حیرانی است؛ داوود، که باشد که به معاملت خود مُعْجَب گردد؟»[24]
بهترین اسوه و برترین الگو برای بشریت، حضرت محمد(ص) است. پس از پیامبر(ص)، امامان معصوم والاترین الگوهای بشریت هستند. باپیروی از آنان انسان می تواند بر قله سعادت و تکامل گام نهد.سوگمندانه باید پذیرفت که هنوز نتوانسته ایم الگوهای اسلامی رابه جوانان معرفی کنیم. بدین خاطر جوانان الگوهای کاذب که ازسوی مطبوعات، تلویزیون، سینما، ماهواره، ویدئو و... مطرح می شوند، را سرمشق زندگی خود قرار می دهند.
اینک به معرفی یکی از الگوهای راستین بشریت، امام جعفر صادق(ع)می پردازیم. و در این نوشتار به برخی از شیوه های تربیتی آن حضرت اشاره می کنیم. قلم را به دست برخی یاران آن حضرت می سپاریم وخود نیز از گفتار نغز و شیرین آنان بهره مند می شویم.
1- مالک بن انس، فقیه مدینه می گوید: هرگاه نزد امام صادق(ع)می رفتم، آن حضرت بالش به من می داد تا برآن تکیه کنم. او ارج ومنزلتی برایم قائل بود و می فرمود: مالک! دوستت دارم. من از این گفته او خرسند می گشتم و به این جهت، حمد و سپاس الهی را به جای می آوردم. وی هرگز از سه حال بیرون نبود: یا روزه بود، یا به عبادت خدا ایستاده بود و یا به ذکر حق مشغول بود. آن بزرگواراز پرهیزکاران بزرگ و پارسایان والا مقام و خدا ترس بود...مجالسش لذت بخش و سودش به دیگران بسیار بود. هرگاه می خواست بگوید: «قال رسول الله » رنگ مبارکش گاهی سبز و گاهی زردمی شد، به طوری که دیگر نزد آشنایان خود هم شناخته نمی شد.
در یکی از سال ها با وی حج گزاردم. هنگامی که شتر آن حضرت به محل احرام «میقات » رسید، هرچه می خواست بگوید: «لبیک اللهم لبیک » نتوانست. به روی زمین بیفتاد. عرض کردم: آقا! ناچارهستید از این که تلبیه را بگویید. آن حضرت فرمود: ای ابن ابی عامر! چگونه به خود جرات دهم و بگویم: «لبیک اللهم لبیک »; در حالی که می ترسم که پروردگار در جواب بگوید: «لالبیک و لا سعدیک ». (1)
2-ابن رئاب گوید: امام صادق(ع) در سجده چنین می گفت: «اللهم اغفرلی و لاصحاب ابی فانی اعلم ان فیهم من ینقصنی »; خداوندا!
مرا و یاران پدرم را بیامرز. می دانم در میان آنان کسانی هستندکه بدی من را می گویند. (2)
3- ابن ابی یعفور می گوید: امام صادق(ع) در حالی که سرمبارک خودرا به طرف آسمان بلند کرده بود، چنین می گفت: «رب لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا لا اقل و لااکثر»; خداوندا! مرا به اندازه یک چشم به هم زدن، به خود وامگذار; نه کمتر و نه بیشتر. آن گاه اشکهای آن حضرت سرازیر گشت و به طرف ما روی گرداند و فرمود: ای فرزند یعفور! خداوند یونس بن متی را کمتر از یک چشم به هم زدن به خودش واگذار نمود، او آن گناه را مرتکب گشت. عرض کردم: آیابه کفر رسید؟ خداوند کارهای شما را بهبود بخشد. فرمود: خیر،ولی مرگ در آن هنگام، هلاک و نابودی است. (3)
4- مرازم بن حکیم می گوید: امام صادق(ع) دستور داد تا نامه ای برای او نوشتند. در آن نامه جمله ان شاءالله را ننوشته بودند.نامه را خواند و فرمود: چگونه امیدوارید که این کار (که به خاطر آن این نامه نوشته شده است.) به سرانجام برسد، در حالی که در آن، جمله ان شاءالله وجود ندارد! آن گاه دستور داد آن جمله به نامه اضافه گردد. (4)
5- ابن ابی یعفور می گوید: شخصی نزد امام صادق(ع) میهمان بود.
میهمان برخاست تا برخی از کارهای منزل آن حضرت را انجام دهد.
وی نپذیرفت و خودش آن کار را انجام داد. آن گاه فرمود:
پیامبر(ص) از به کار گرفتن میهمان نهی نموده است. (5)
6- یعقوب سراج می گوید: برای تسلیت گفتن همراه امام صادق(ع)راهی منزل بعضی از خویشاوندان آن حضرت شدم. در بین راه بند کفش امام صادق(ع) پاره شد. آن حضرت کفش خود را به دست گرفت و باپای برهنه به راه خود ادامه داد. ابن ابی یعفور کفش خود رادرآورد و تقدیم امام صادق(ع) کرد. اما آن حضرت نپذیرفت وفرمود: صاحب مصیبت سزاوارتر است از صبر برآن. امام صادق(ع) باپای برهنه به راه خود ادامه داد. (6)
7- حماد بن عثمان می گوید: خدمت امام صادق(ع) بودم. مردی به وی گفت: خداوند کارهای شما را بهبود بخشد. شما فرمودید که حضرت علی(ع) لباس های زبر، با قیمت چهاردرهم و... برتن می کرد ولی شمالباس نو برتن می کنید! حضرت در پاسخ فرمود: حضرت علی ابن ابی طالب(ع) آن لباس ها را در زمانی می پوشید که ناپسند نبود وپوشیدن آن نزد مردم ناشایسته نبود ولی هرکس اکنون آن نوع لباس ها را برتن کند، انگشت نما و مشهور می گردد. پس بهترین ونیکوترین لباس ها در هر زمان، لباس اهل آن زمان می باشد. البته قائم ما، اهل بیتم(ع) هرگاه قیام کند لباس های حضرت امیرالمؤمنین(ع) را می پوشد و به سیره آن حضرت عمل می کند.(7)
8- عبدالاعلی می گوید: در کوچه های مدینه امام صادق(ع) را ملاقات نمودم و عرض کردم: فدایت شوم! با این (مقام و منزلت) حالی که نزد خدا و خویشاوندی که با پیامبر(ص) دارید، باز تلاش می کنید ودر چنین روز گرمی خود را در فشار و سختی قرار می دهید؟! حضرت درپاسخ فرمود: ای عبدالاعلی! جهت طلب روزی بیرون آمدم تا ازافرادی همانند تو بی نیاز شوم. (8)
9- ابن عمرو شیبانی می گوید: به دیدار امام صادق(ع) رفتم. آن حضرت بیلی در دست و روپوشی خشن و ضخیم برتن داشت و در باغ خودمشغول کار کردن بود. عرق از بدن مبارکش سرازیر بود. عرض کردم:
بیل را به من بدهید تا این کار را من انجام دهم. فرمود: من دوست دارم انسان در راه طلب روزی خود از گرمای آفتاب آزارببیند. (9)
10- عبدالرحمن بن حجاج می گوید: خدمت امام صادق(ع) بودیم.
مقداری غذا خوردیم. طبقی از برنج آوردند. ما عذر آوردیم. حضرت فرمود: شما کار خوبی نکردید! بدانید هرکه علاقه و محبتش به مابیشتر باشد، نزد ما نیکوتر غذا می خورد. عبدالرحمن می گوید: پس مقداری از آن غذا را خوردم.
آن گاه حضرت فرمود: حالا درست شد. در این هنگام شروع کرد برای ما از پیامبر سخن گفتن. فرمود: روزی از سوی انصار طبقی از برنج برای پیامبر(ص) آوردند. آن حضرت مقداد، سلمان و ابوذر را دعوت نمود تا از آن غذا تناول نمایند. آن ها عذر آوردند. حضرت فرمود: شما کاری نکردید. عزیزترین و محبوب ترین شما نزد ما کسانی هستند که نزد ما نیکو وخوب غذا بخورند. آن ها شروع نمودند به نیکو غذا خوردن. آن گاه حضرت فرمود: خداوند آنان را رحمت کند و از آنان راضی بگردد ودرودش برآنان باد. (10)
11- معلی بن خنیس می گوید: امام صادق(ع) در شبی بارانی از خانه به سوی «ظله بنی ساعده » رفت. به دنبال او رفتم. گویا چیزی ازدست او بر زمین افتاد. حضرت گفت: «بسم الله اللهم رده علینا»; به نام خدا، خداوندا آن را به ما بازگردان. نزدیک آن حضرت رفتم و سلام کردم. فرمود: معلی، توهستی؟ عرض کردم: آری،فدایت شوم! فرمود: با دست خود زمین را جستجو کن; هرچه یافتی آن را به من باز گردان.
معلی می گوید: نان های خرد شده ای روی زمین افتاده بود. هرچه پیداکردم به آن حضرت می دادم. انبانی از نان نزد آن حضرت بود. عرض کردم: آیا اجازه می دهید آن را من بیاورم؟ فرمود: خیر. من شایسته و سزاوارترم از تو، ولی با من بیا. به «ظله بنی ساعده »رسیدیم. گروهی را دیدم که در خواب بودند. آن حضرت یک یا دو قرص از آن نان ها را زیر لباس آنان می گذاشت. تقسیم نان به آخرین نفرکه تمام شد، بازگشتیم. عرض کردم: فدایت شوم! آیا این ها از حق آگاهی دارند (شیعه هستند)؟ فرمود: اگر از حق آگاه بودند، به طور حتم در نمک طعام نیز با آنان مواسات و از خود گذشتگی می کردم. (نمک نیز به آنان می دادم.) (11)
مذهب جعفری
آنکه در اخبار فقه شیعه تتبع کند خواهد دید روایتهای رسیده از امام صادق (ع) در مسائل مختلف فقهی و کلامی مجموعه ای گسترده و متنوع است و برای همین است که مذهب شیعه را مذهب جعفری خوانده اند. گشایشی که در آغاز دهه سوم سده دوم هجری پدید آمد موجب شد مردم آزادانه تر به امام صادق (ع) روی آورند و گشودن مشکلات فقهی و غیر فقهی را از او بخواهند.
ابن حجر در باره حضرتش نوشته است: مردم از علم او چندان نقل کردند که آوازه آن به همه شهرها رسید. امامان بزرگ چون یحیی بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان بن عیینه، سفیان ثوری، ابو حنیفه، شعبه و ایوب سختیانی از او روایت کرده اند. (1)
دانشمندان از هیچ یک از اهل بیت رسول خدا به مقدار آنچه از ابو عبد الله روایت دارند نقل نکرده اند، و هیچ یک از آنان متعلمان و شاگردانی به اندازه شاگردان او نداشته اند، و روایات هیچ یک از آنان برابر با روایتهای رسیده از او نیست. اصحاب حدیث نام راویان از او را چهار هزار تن نوشته اند. نشانه آشکار امامت او خردها را حیران می کند و زبان مخالفان را از طعن و شبهت لال می سازد. (2)
ذهبی از ابو حنیفه آورده است: فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم. (3)
و چنان که نوشته شد، مالک گفته است از فضل و علم و پارسایی از اوبرتر ندیده است. سخن مالک بن انس که یکی از چهار پیشوای مذهبهای اهل سنت و جماعت است در باره امام صادق (ع) نوشته شد، ابو حنیفه را نیز با آن حضرت دیدار یا دیدارها بوده است.
زبیر بکار نویسد: ابو حنیفه را با امام صادق ملاقاتها دست داده است.
او در دادن فتوا بیشتر به رای و قیاس عمل می کرد و کمتر به روایت. و از عبد الله بن شبرمه که در سال 120 هجری قضاوت کوفه داشت روایت کند: من و ابو حنیفه بر جعفر بن محمد (ع) در آمدیم. بر او سلام کردم و گفتم این مردی از عراق است و او را فقه و علمی است. جعفر گفت: گویا اوست که دین را به رای خود قیاس می کند. سپس رو به من کرد و گفت: او نعمان پسر ثابت است و من تا آن روز نام او را نمی دانستم. ابو حنیفه گفت: آری. جعفر بدو گفت: از خدا بترس و در دین قیاس مکن که نخست کس که قیاس کرد شیطان بود. خدا او را فرمود آدم را سجده کن گفت من از او بهترم. مرا از آتش و او را از خاک آفریده ای. (4) سپس پرسید: قتل نفس مهمتر است یا زنا؟ -قتل نفس! -چرا قتل نفس با دو گواه ثابت می شود، زنا با چهار گواه؟ با قیاس چه می کنی؟ روزه نزد خدا بزرگتر است یا نماز؟ -نماز! -چرا زن چون عادت می بیند روزه را باید قضا کند و نماز را نه؟ ... بنده خدا از خدا بترس و قیاس مکن. (5) آنچه متتبع از خواندن کتابهایی که در باره ابو حنیفه نوشته شده و در آن از امام صادق (ع) سخن به میان آمده در می یابد، این است که ابو حنیفه هر چند خود را فقیهی بزرگ می دانست، امام صادق را حرمت می داشته است و ظاهرا بلکه مطمئنا عبارتی را که مؤلف روضات الجنات از او آورده که «من داناتر از جعفر بن محمد هستم چرا که مردانی را دیدم و از آنان حدیث شنیدم و جعفر بن محمد صحفی است » (6)سخن ابو حنیفه نیست و گفته عبد الله بن حسن پدر محمد نفس زکیه است. چنان که در روضه کافی آمده است:
عبد الله بن حسن کسی را نزد ابو عبد الله (ع) فرستاد و گفت: بدو بگو ابو محمد می گوید من از تو شجاع تر، بخشنده تر، و داناترم. امام به پیام آورنده گفت: اما شجاعت نه، چرا که هنوز حادثه ای پیش نیامده تا شجاعت یا ترس تو در آن معلوم شود. اما سخاوت او، از یک سو مال را می گیرد و در جایی که نباید مصرف می کند. اما علم، پدرت علی بن ابی طالب هزار بنده آزاد کرد نام پنج تن از آنان را بگو، پیام آورنده رفت و بازگشت و گفت: می گوید تو صحفی هستی (علم را از صحیفه های پدرانت در می آوری) . امام گفت: بدو بگو آری به خدا صحف ابراهیم و موسی و عیسی که از پدرانم به ارث برده ام. (7)
امام صادق در آغاز حکومت عباسیان سفری به عراق کرده و روزی چند را در حیره به سر برده است محدث قمی در منتهی الآمال نوشته است این سفر در حکومت سفاح بوده است ولی از برخی سندها معلوم می شود او در خلافت منصور به عراق رفته است. و منصور خود او را به عراق خواسته است. در این سفر بوده است که امام صادق را با ابو حنیفه ملاقاتی دست داده؟ و یا هنگامی که ابو حنیفه به مدینه رفته است. می توان گفت ملاقات او با آن حضرت یک بار نبوده و در عراق و حجاز با او دیدار کرده است.
ابن شهر آشوب از حسن بن زیاد روایت کند از ابو حنیفه پرسیدند: فقیه ترین کس که دیده ای کیست؟
جعفر بن محمد چون منصور او را خواست، پی من فرستاد و گفت: مردم فریفته جعفر بن محمد شده اند چند مسئله دشوار برای پرسش از او آماده کن. من چهل مسئله فراهم کردم. منصور جعفر بن محمد را که در حیره به سر می برد به مجلس خود خواست. من نزد منصور رفتم و جعفر را دیدم بر دست راست او نشسته است. هیبت او بیش از منصور بر دلم راه یافت منصور به من رخصت نشستن داد. پس گفت: این ابو حنیفه است! -او را می شناسم.
منصور گفت: مسائلی را که در خاطر داری به ابو عبد الله بگو.
من یک یک را می گفتم و او پاسخ می داد که شما چنین می گویید، مردم مدینه چنین می گویند و ما چنین می گوییم در مسائلی گفته شما را می پذیریم و در مسائلی گفته آنان را، و گاه رای ما مخالف شما و آنان است تا آنکه هر چهل مسئله را گفتم و او هیچ یک را بی پاسخ نگذاشت. سپس ابو حنیفه گفت: آیا داناترین مردم داناتر آنان به اختلاف (آراء) نیست؟ (8)
هنگامی که امام صادق در حیره به سر می برده است، مردم چنان درخانه او گرد می آمده اند که ملاقات کننده را دیدار او دشوار بوده است. (9)
و چون خواست به مدینه بازگردد، عده ای اهل فضل از مردم کوفه، او را مشایعت کردند و در جمله مشایعت کنندگان سفیان ثوری بود.(10)
گزیدهاى از اخلاق حضرت امام جعفر صادق علیه السلام
منابع مقاله:
کتاب: اهل بیت علیهم السلام عرشیان فرش نشین
تالیف: حضرت آیت الله حسین انصاریان
شکر نعمت
معاویة بن وهب مىگوید: من در مدینه با حضرت امام صادق علیه السلام بودم و آن حضرت بر مرکبش سوار بود. ناگاه پیاده شد، ما قصد رفتن به بازار یا نزدیک بازار داشتیم ولى حضرت به سجده رفت و سجده را طولانى نمود، من به انتظار ماندم تا سر از سجده برداشت، گفتم: فدایت شوم دیدم پیاده شدى و سجده کردى؟ فرمود: به یاد نعمت خدا بر خود افتادم، گفتم:
نزدیک بازار، آن هم محلّ رفت و آمد مردم؟! فرمود: کسى مرا ندید «1».
کمک به غیر شیعه
معلّى بن خنیس مىگوید: حضرت امام صادق علیه السلام در شبى که نم نم باران مىآمد براى رفتن به سایبان بنى ساعده از خانه بیرون رفت. من حضرت را دنبال کردم، ناگهان چیزى از دستش افتاد، پس از گفتن بسم اللّه گفت:
خدایا! آن را به ما برگردان، پیش آمدم و به آن حضرت سلام کردم، فرمود:
معلّى! عرضه داشتم، بله فدایت شوم، فرمود: با دستت به جستجو برآى اگر چیزى را یافتى به من بده.
ناگهان من به قرصهاى نانى برخوردم که روى زمین پراکنده بود، آنچه را یافتم به حضرت دادم، آنگاه در دست حضرت همیانى از نان دیدم، گفتم: به من عنایت کنید تا براى شما بیاورم، فرمود: نه، من به بردن این بار سزاوارترم ولى همراه من بیا.
به سایبان بنى ساعده رسیدیم، در آنجا به گروهى برخوردیم که خواب بودند، حضرت زیر لباس هر کدام یک گرده نان یا دو گرده پنهان کرد، آخرین نفر را که کمک کرد باز گشتیم، به حضرت گفتم: فدایت گردم اینان حق را مىشناسند؟ فرمود: اگر مىشناختند هر آینه با نمک هم به آنان کمک مىکردیم «2».
کمک به خویشاوند
ابوجعفر خثعمى مىگوید: حضرت امام صادق علیه السلام یک کیسه زر به من داده، فرمود آن را به فلان مرد از تیره بنىهاشم برسان و از اینکه من آن را براى او فرستادهام خبر نکن.
ابوجعفر مىگوید: کیسه زر را به آن مرد رساندم؛ گفت: خدا دهنده این کیسه زر را پاداش خیر دهد، هر ساله این پول را براى من مىفرستد و من تا سال آینده با آن زندگى مىکنم ولى جعفر صادق با دارایى فراوانش به من کمکى نمىدهد «3»!
اوج اخلاق
مسافرى از میان حاجیان در مدینه به خواب رفت، وقتى بیدار شد گمان کرد همیان پولش به سرقت رفته، به جستجوى همیان برآمد، حضرت امام صادق علیه السلام را در حالى که نمىشناخت در نماز دید، به حضرت آویخت و گفت: همیانم را تو برداشتى!! حضرت فرمود: در آن چه بود؟ گفت: هزار دینار، حضرت او را به خانه برد و هزار دینار به او داد.
هنگامى که به جایگاهش باز گشت همیانش را یافت، عذرخواهانه همراه با هزار دینار به خانه حضرت برگشت، امام از پذیرفتن مال امتناع کرده، فرمود: چیزى که از دستم خارج شده به من باز نمىگردد، پرسید: این شخص با این کرم و بزرگوارىاش کیست؟ گفتند: جعفر صادق علیه السلام است، گفت: این کرامت به ناچار کار چنین کسى است «4».
درخواستت را بگو
اشجع سلمى بر حضرت امام صادق علیه السلام وار&
موضوعات مرتبط: مناسبت ها ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: مناسبت ها ، ،
برچسبها:
درباره جشن سیزده بدر در 13 فروردین (روز طبیعت)

درباره جشن سیزده بدر در 13 فروردین روز طبیعت
سیزده بدر، سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشنهای نوروزی است. در تقویمهای رسمی ایران این روز ، روز طبیعت نامگذاری شدهاست و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند.
سیزده بدر در تاریخ ایران باستان:
همانطور که پیشینه ی جشن نوروز را از زمان جمشید می دانند درباره ی سیزده به در (سیزده بدر) هم روایت هست که : «… جمشید، شاه پیشدادی، روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرم خیمه و خرگاه بر پا می کند و بارعام می دهد و چندین سال متوالی این کار را انجام می دهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورت سنت و آیین درمی آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار می کنند …»
اما برای بررسی دیرینگی جشن سیزده بدر از روی منابع مکتوب، تمامی منابع مربوط به دوران قاجار می باشند و گزارش به برگزاری سیزده به در در فروردین یا صفر داده اند، از همین رو برخی پژوهشگران پنداشته اند که این جشن بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارد اما با دقت بیشتر در می یابیم که شواهدی برای دیرینگی این جشن وجود دارد.
درباره جشن سیزده بدر در 13 فروردین روز طبیعت
تنوع و گوناگونی شیوه های برگزاری یک آیین، و دامنه ی گسترش فراخ تر یک باور در میان مردمان، بر پایه ی قواعد مردم شناسی و فرهنگ عامه، نشان دهنده ی دیرینگی زیاد آن است. همچنین مراسم مشابه ای که به موجب کتیبه های سومری و بابلی از آن آگاهی داریم، آیین های سال نو در سومر با نام «زگموگ» و در بابل با نام «آکیتو» دوازده روز به درازا می کشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار می شده. بدین ترتیب تصور می شود که سیزده بدر دارای سابقه ای دست کم چهار هزار ساله است.
شیوه های برگزاری و مراسم سیزده بدر
شیوه های برگزاری این جشن و همچنین مراسم و آداب این روز بسیار متفاوت و گسترده می باشد که در اینجا به تفصیل نمی توان به آنها پرداخت، اما همانطور که می دانیم سیزدهم فروردین تیشتر روز می باشد و آغاز نیمسال دوم زراعی، و مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت تیشتر، ایزد باران آور و نوید بخش سال نیک به کشتزارها و مزارع خود می رفتند و در زمین تازه روییده و سرسبز و آکنده از انبوه گل و گیاهان صحرایی به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی می پرداختند و از گردآوری سبزه های صحرایی و پختن آش و خوراکی های ویژه غافل نمی شدند.
بخشی دیگر از آیین های سیزده بدر را هم باورهایی تشکیل می دهند که به نوعی با تقدیر و سر نوشت در پیوند است. برای نمونه فال گوش ایستادن ،فال گیری (به ویژه فال کوزه)، گره زدن سبزی و گشودن آن ،بخت گشایی (که درسمرقند و بخارا رایج است)و نمونه های پرشمار دیگر …
بازی های گروهی، ترانه ها و رقص های دسته جمعی، گردآوری گیاهان صحرایی، خوراک پزی های عمومی، بادبادک پرانی، سوارکاری، نمایش های شاد، هماوردجویی جوانان، آب پاشی و آب بازی بخشی از این آیین هاست که ریشه در باورها و فرهنگ اساطیری دارند. از جمله شادی کردن و خندیدن به معنی فروریختن اندیشه های پلید و تیره، روبوسی نماد آشتی، به آب سپردن سبزه ی سفره ی نوروزی نشانه ی هدیه دادن به ایزد آب «آناهیتا» و گره زدن علف برای شاهد قرار دادن مادر طبیعت در پیوند میان زن و مرد، ایجاد مسابقه های اسب دوانی که یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشک سالی است.
در متون كهن فارسی به بیرون شدن از خانه ها و به صحرا رفتن در روز سیزدهم فروردین اشاره ای نشده است. توجیه دیگری كه برای مراسم نوروز شده این است كه، روز سیزدهمِ سال نو گویا در دوران های كهن روز ویژه طلب باران بهاری برای كشتزار های نودمیده بوده است. روزهای ماه در ایران قدیم نامی ویژه داشت و هر یك متعلق به ایزدی بود و روز سیزدهم متعلق به ایزد تیر یا «تیشتری» بود، كه ایزد باران است. برای این كه این ایزد پیروز باشد، لازم بود كه همه مردمان در نماز از او نام برند و او را بستایند و از او طلب باران كنند.
روز سیزدهم نوروز گویا روز رسمی همه مردم برای طلب باران، برای همه سرزمین های ایران بوده است و خوردن غذای روز در دشت و صحرا نشانه همان فدیه گوسفند بریان است كه در اوستا آمده و افكندن سبزه های تازه دمیده نوروزی به آب روان جویبارها تمثیلی است از دادن فدیه به ایزد آب در آناهیتا و ایزد باران و جویبارها «تیر». در این روز مردم همه به دشت و صحرا می روند و از بامداد تا شامگاه به شادی و سرور می پردازند.
ناخجستگی شماره سیزده و روز سیزده
حادثه های بزرگ گیهانی در روزگاران كهن، بارها فلاكت و بلاهای بسیار برای دنیای خاكی ما پدید آورده اند. از این حادثه ها و بلایا در متون كهن نام برده شده است. در بعضی كتب مذهبی مانند اوستا، ودا، تورات، انجیل و كتاب های پهلوی و. . . اشاره ای به این حادثه ها شده است.
زمین لرزه و سیل و طوفان بسیار اتفاق افتاده ، اما همواره بدترین آنها در خاطر مردمان پایدار مانده است. یكی از حادثه های سهمگین گیهانی كه ذكر آن در تورات آمده ، در روز سیزدهم سال نو مصری كه مانند جشن فروردین ایرانی به هنگام تعادل بهاری خورشید گرفته می شد به وقوع پیوسته و موجب مرگ عده زیادی شده است. این روز مصادف با روز سیزدهم ماه ایرانی است.
در آن روز سیزدهم سال نو، گویا ستاره ای دنباله دار در فضای زمین درخشیده است به طوری كه در افق ایران نیز آن را دیده اند. بر اثر برخورد این ستاره با زمین ، آتشفشان ها آغاز آتشفشانی كرده اند و زمین لرزه ای سهمگین روی داده است و كاخ ها ویران گشته اند.
این حوادث، این اندیشه را در ذهن مردم پدیدار كرد كه هر چند هزار سال یك بار واقعه ای این چنینی رخ خواهد داد. از همین رو است كه مردم به طور سنتی در هر سال به هنگام روز سیزدهم فروردین منتظر واقعه ای سهمگین بوده اند، از این جهت خانمان خود را رها می كردند و در این روز زیر سقف و بام نمی ماندند، تا اگر زمین لرزه ای رخ دهد در امان بمانند.
رفته رفته روز سیزدهم سال و در پی آن شماره سیزده، رنگ نحوست گرفت و مردم در همه جای دنیا از عدد سیزده پرهیز كردند اما امروز دیگر مدتهاست که پلاک خانه ها و مغازه ها را به صورت 1+12نمی نویسند و حتی برعکس دیده می شود که عدد سیزده برای بعضی ها به جای نحوست ، خوش شانسی می آورد!
آیین های سیزده بدر
این رویداد دارای آیینهای ویژهای است که در درازای تاریخ پدید آمده و اندک اندک چهره سنت به خود گرفته است. از آن جمله میتوان آیینهای زیر را برشمرد.
– گره زدن سبزه
– سبزه به رود سپردن
– خوردن کاهو و سکنجبین
– پختن غذاهای متنوع به ویژه آش رشته
بررسی علف گره زدن
افسانه ی آفرینش در ایران باستان و موضوع نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره ی «کیومرث» دارای اهمیت زیادی است، در «اوستا» چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را نخستین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است.
گفته های «حمزه ی اصفهانی» در کتاب «سِنی ملوک الارض و الانبیاء» صفحه های 23 تا 29 و گفته های «مسعودی» در کتاب «مروج الذهب» جلد دوم صفحه های 110 و 111 و «بیرونی» در کتاب «آثار الباقیه» بر پایه ی همان آگاهی است که در منبع پهلوی وجود دارد که :
«مَشیه» و «مَشیانه» که دختر و پسر دو قلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای نخستین بار در جهان با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته نشده بود ! آن دو به وسیله ی گره زدن دو شاخه ی «موُرد»، پایه ی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز به خوبی آگاهی داشتند
آن مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت انجام می دادند، امروزه نیز دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی، نیت می کنند و علف گره می زنند.این رسم از زمان «کیانیان» تقریبا فراموش شد و در زمان «هخامنشیان» دوباره آغاز شد و تا امروز باقی مانده است.
موضوعات مرتبط: مناسبت ها ، ،
برچسبها:
متن پیام رهبر سال 95

بنابراین آنچه که من به عنوان شعارِ امسال انتخاب میکنم، عبارت است از «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل». این، راه و جادهی مستقیم و روشنی است به سمت آن چیزی که به آن احتیاج داریم. البته توقع نداریم که این اقدام و عمل، در ظرف یک سال همهی مشکلات را حل کند؛ اما مطمئنیم که اگر چنانچه اقدام و عمل به صورت برنامهریزی شده و درست انجام بگیرد، ما در پایان این سال آثار و نشانههای آن را مشاهده خواهیم کرد. از همهی کسانی که در این راه تلاش کردند و تلاش میکنند، تشکر میکنم.
پیام نوروزی سال ۱۳۹5 حسن روحانی رئیس جمهور که یک سنت است و هر ساله هر رئیس جمهور بعد از تحویل سال نو به ارسال پیام نوروزی برای ایرانیان اقدام می کنند و شما میتوانید پیام نوروزی سال 1395 که رییس جمهور حسن روحانی را در ادامه مطلب مشاهده نمایید.
پیام نوروزی سال ۱۳۹5 حسن روحانی رئیس جمهور
به محض تحویل سال نو و ایراد سخنان ریاست محترم جمهور حجتالاسلام حسن روحانی به مناسبت تحویل سال نو 95 متن کاملپیام نوروزی سال ۱۳۹5 حسن روحانی رئیس جمهور به همراه شعار سال 95 توسط رهبر در نوروز 95 که ایشان نیز به مناسبت تحویل عید نوروز 95 پیام نوروزی را منتشر خواهند کرد در سایت منتشر خواهد شد که شما میتوانید از متن هایشان و همچنین ویدیوی مرتبط با صحبت های آن ها استفاده نمایید.
همچنین برخی از سایت های گرافیکی ممکن است پیام نوروزی سال ۱۳۹5 حسن روحانی رئیس جمهور را به صورت پوستر و یا بنرهایی طراحی کنند که در صورتی که این اتفاق بیافتد ما حتما برایتان آن ها را نیز در قالب همین مطلب منتشر خواهیم کرد.
پیام نوروزی سال ۱۳۹5 حسن روحانی رئیس جمهور به صورت یک بسته ی تقویمی سال هاست توسط گرافیست های عزیز کشورمان طراحی می شود و امسال نیز اگر این اتفاق رخ دهد ما حتما آن را قرار خواهیم داد.
حسن روحانی رییس جمهور در پیام نوروزی سال 94 گفت: رئیس جمهور در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۴ رونق پایدار ، افزایش صادرات غیرنفتی و ایجاد فرصت های جدید اشتغال بویژه برای جوانان را سه هدف دولت در سال جدید اعلام کرد.
حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در پیامی به مناسبت آغاز سال 1394 هجری شمسی، رونق پایدار، افزایش صادرات غیرنفتی و ایجاد فرصتهای جدید اشتغال بویژه برای جوانان را هدف دولت در سال جدید اعلام کرد و گفت: در این زمینه با کمک مردم در سال جدید، قدمهای نویی را برخواهیم داشت، صادرات غیرنفتی را افزایش خواهیم داد و زمینه اشتغال را فراهم خواهیم کرد.
پیام نوروزی سال ۱۳۹5 حسن روحانی رئیس جمهور – به محض تحویل سال نو قرار خواهد گرفت
متن پیام نوروزی حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
« *حقوق هستهای ملت تثبیت شد
* تنش زدایی و گسترش همکاری با جهان، سیاست دولت
* تلاش دولت برای ایجاد آرامش و فضای بهتر برای بروز خلاقیت در فرهنگ
* برنامه دولت کاهش مشکلات زیست محیطی است
* ادامه حمایت غذایی از اقشار آسیب پذیر
* در سال انتخابات، آستانه تحمل را بالاتر ببریم
* دست به دست هم دهیم مجلسی بسازیم شایسته این ملت
* تقاضای رئیس جمهور از مردم در مراقبت و حفظ سلامتی خود و خانواده در ایام نوروز
الحمدلله و الصلاه علی رسول الله و آله و صَحبه
السلام علیک یا فاطمه یا بنت رسول الله (ص)
آغاز سال جدید را خدمت همه هممیهنان عزیز تبریک و تهنیت عرض میکنم. همه ایرانیان خارج از کشور و همه آنهایی که در کشورهای منطقه سنت نوروز را پاس میدارند، بویژه به محضر خانوادههای شهدا، ایثارگران، جانبازان، آزادگان و همه آنهایی که در این ساعت شب، خدمت مردم را به کنار سفره نوروزی خانواده ترجیح دادهاند؛ پزشکان، پرستاران، نیروهای مسلح نظامی و انتظامی، پاسداران از مرزهای این سرزمین و آنها که از استقلال و عزت کشور امروز در هر کجا پاسداری میکنند.
کارگران عزیز، همه نیروهای امدادی و همه آنهایی که امروز و این ساعت به خدمت هممیهنان عزیز خود مشغول هستند. باید از تشکر از ملت فرهیخته و بزرگ ایران شروع کنم که هر آنچه ما داریم از لطف حق است و تلاش شما مردم، حمایت شما مردم، حضور شما مردم، اگر توانستیم تورم را مهار کنیم، اگر توانستیم ار رکود خارج شویم و امروز در مسیر رونق حرکت کنیم، اگر توانستیم اتکایمان را به نفت کم کنیم، اگر صادرات غیرنفتی را افزایش دادیم، یعنی اقتصاد مقاوم، یعنی اقتصاد مقاومتی همه و همه در سایه تلاش شما تولیدگران، کارآفرینان و همه ملت بزرگ ایران است به همین دلیل چون به لطف خداوند امیدوارم و به حمایت شما مردم و به رهنمودهای مقام معظم رهبری، تردیدی ندارم سالی که امروز آغازش هست، سالی است که میتوانیم امیدهای بیشتری در زمینه شکوفایی داشته باشیم.
هدف ما در سال جدید، رونق پایدار، افزایش صادرات غیرنفتی و ایجاد فرصتهای جدید برای اشتغال بویژه برای جوانان عزیز، تحصیلکردگان و فارغالتحصیلان دانشگاههاست و در این زمینه با کمک شما مردم در سال جدید، قدمهای نویی را برخواهیم داشت، صادرات غیرنفتی را افزایش خواهیم داد و زمینه اشتغال را فراهم خواهیم کرد.
این کاری که شما مردم در زمینه اقتصاد مقاومتی کردید مسیری شد برای پیروزی مذاکرهکنندگان در برابر قدرتهای جهانی، ملت ما در شرایط تحریم و فشار به این موفقیتهای بزرگ دست یافت و این بدان معناست که حرکت مردم، تحریمناپذیر است. اتصال دولت و ملت و اعتماد به یکدیگر تحریمناپذیر است و این مسیر را تا پیروزی ملت ما ادامه خواهد داد.
امروز دیگر مسابقه برای تحریم ایران وجود ندارد، امروز مسابقه برای تفاهم با ایران وجود دارد. امروز میبینید که کشورهای جهان، قدرتهای بزرگ این را حس کردند که تحریم و تهدید بیاثر است و راه مفاهمه، تفاهم و تکریم نسبت به ملت بزرگ ایران است.
ما حقوق هستهای این ملت را تثبیت کردهایم.سازمان تحریم را در هم شکستهایم و این ملت در مسیر اهداف بلند خود موفق خواهد بود. رابطهمان را با همسایگان در همه زمینهها گسترش دادیم. سیاست ما با همسایگان، سیاست مودت و دوستی است.
ما نسبت به سایر کشورها سیاست ما تنشزدایی و گسترش همکاریهاست، هم با شرق هم با غرب بویژه کشورهای منطقه. کار بزرگ دیگری که ملت ما در سیاست خارجی انجام داد، قهرمانی این ملت در برابر تروریزم، افراطیگری و خشونت بود، ما دوستانمان را در مبارزه با تروریزم تنها نگذاشتیم و در همه جای منطقه، هر کجا که دوستان ما و کشورهای منطقه در فشار تروریزم قرار گرفتند آنها را یاری کردیم و این کمک را تا ریشهکن کردن افراطیگری و تروریزم در منطقه و جهان ادامه خواهیم داد.
مردم عزیز ایران با کمک و حمایت شما در زمینه مسایل اجتماعی، قدمهای خوبی برداشته شد. امروز رنج بیماران از دیروز کمتر است. امروز خانوادههایی که به هر دلیل بیماری را در بیمارستانی دارند با فکر راحتتر میتوانند به فکر سلامت بیمارانشان باشند.
بار سنگین درمان بیمار از دوش مردم به مقدار زیاد کاهش پیدا کرده و این راه را ادامه خواهیم داد. همه مردم ایران تحت پوشش خدمات بیمه درمانی قرار گرفتهاند.
در زمینه حمایت غذایی از اقشار آسیبپذیر امروز 14 میلیون نفر از اعضای خانوادههای آسیبپذیر تحت پوشش این حمایت هستند. در زمینه مسایل زیست محیطی که مشکلات فراوانی پیش روی ملت ماست بویژه در کلانشهرها، قدمهای خوبی برداشته شده، اما همچنان به کمک همدیگر این قدمها را باید با سرعت بیشتر ادامه دهیم.
مردم عزیز ایران!
سال جدید، سال انتخابات است باید فضای بهتری را برای فعالیت احزاب بوجود آوریم، آستانه تحمل را بالاتر ببریم، سربلندی این ملت را به رخ بدخواهان بکشیم. به همه نشان دهیم که افکار مختلف را ما تحمل میکنیم. دست به دست هم دهیم، مجلسی را بسازیم که شایسته این ملت بزرگ ایران است و مجلس خبرگانی را بوجود آوریم که ثبات بیشتر برای کشور و آرامش بیشتر برای افکار عمومی جامعه ما بوجود آورد و این کار با همکاری یکدیگر امکانپذیر است.
در زمینه مسایل فرهنگی تلاش ما این است، آرامش بیشتری بوجود آوریم، فضای بهتری را بوجود آوریم، بگذاریم همه خلاقیتها ظهور و بروز پیدا کند و در این زمینه امیدوارم ما بتوانیم به همه هنرمندان ما فضای بهتری را برای خلاقیتهایشان در اختیار آنها بگذاریم.
آغاز سال جدید و لحظات دعا و نیاز به سوی آن بینیاز است. خدایا همه ما را در راه آبادانی کشور، صلح منطقه و جهان موفق بدار.
به همه ما توفیق بده تا پرچم عزت و سربلندی را در این کشور همواره در اهتزاز داشته باشیم و کشتی ایران را در شرایط تلاطم منطقهای به ساحل پیشرفت و توسعه برسانیم از حمایت همه مردم، از فداکاری مردم در سالی که گذشت، همه آنهایی که حامیان دولت بودند و یا منتقدان دولت بودند که همه برای سربلندی ایران تلاش کردند سپاسگزارم. با درود سلام بر همه انبیا و اولیا و ولی عصر امام زمان -أرواحنا فداه- به ارواح طیبه همه شهیدان و امام شهیدان و آرزوی توفیق بیشتر برای مقام معظم رهبری و دولت خدمتگزار و همه آنهایی که در این نظام مشغول خدمت به مردم هستند.
خواهشمندم در این ایام مواظب خودتان، اعضای خانواده عزیزتان باشید تا تعطیلاتی توأم با سلامتی و آرامش بیشتر داشته باشید و انشاءالله در این ایامی که به نام فاطمه اطهر علیها السلام است، ارتباطتان با خاندان رسالت بیشتر گردد.»
موضوعات مرتبط: مناسبت ها ، ،
برچسبها:
عيد نوروز و سابقه تاريخي آن
عید نوروز را میتوان از قدیمیترین عید ایرانیان نام برد که این جشن وجشن مهرگان( که با آغاز فصل زمستان برپا می شد) از بزرگترین عید ها برشمرده می شد. تجلیل و پاسداشت از آن ریشه در تاریخ کهن دارد. هرچند از پیشینه تاریخی آن، مکتوب بسیار دقیقی در دست نیست اما بیشک جشن نوروز سابقهای بسیار کهن در میان اقوام مختلف جهان دارد.
نوروز یکی از قدیمیترین عید ایرانیان است و هر ساله با برگزاری آئینها و آداب و رسوم مختلفی همراه می شود و در خصوص ریشه نوروز نیز اندیشمندان و شعرای روزگاران کهن دیدگاه های مختلفی داشتند.
به گزارش خبرنگار مديريت فرهنگي دانشگاه و به نقل از خبرگزاري مهر، نوروز واژهای مرکب است که از دو جزء نو و روز تشکیل شده و به معنای روز نوین ، جدید و تازه است، به نخستین روز از اولین ماه سال خورشیدی نیز اطلاق می شود. اصل این کلمه ریشه پهلوی دارد که با واژه نوک روچ یا نوک روز بیان می شد.
ابوریحان بیرونی در تعریف نوروز نقل میکند: "نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند، زیرا که پیشانی سال نو است و آنچه از پس اوست از این پنج روز همه جشنها است.
درتعریفی دیگر نوروز نخستین روز سال در تقویم ایرانی است یعنی یکم فروردین ماه و یا روز" اورمزد" از ماه فروردین.
پیشینه نوروز
عید نوروز را میتوان از قدیمیترین عید ایرانیان نام برد که این جشن وجشن مهرگان( که با آغاز فصل زمستان برپا می شد) از بزرگترین عید ها برشمرده می شد. تجلیل و پاسداشت از آن ریشه در تاریخ کهن دارد. هرچند از پیشینه تاریخی آن، مکتوب بسیار دقیقی در دست نیست اما بیشک جشن نوروز سابقهای بسیار کهن در میان اقوام مختلف جهان دارد.
نوروز در روزگار "جمشید" چهارمین پادشاه دوره پیشدادی پدید آمد و در پادشاهی او به صورت آئین درآمد. مسعودی در التنیه و الاشراف آورده است: هرمز در روز نخست ماه فروردین به مظالم (دادگری) نشست. پس آن روز را «نوروز» نام کرد و سنت گشت.
فردوسی نیز در داستان پدید آمدن نوروز نقل میکند: وقتی جمشید از کارهای کشوری بیاسود بر تخت کیانی نشست و همه بزرگان لشکری و کشوری بر گرد تخت او فراهم آمدند. جمشید آن روز را که نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود،" نوروز" نامید و جشن گرفت.
به جمشید گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند چنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار
جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطورهای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید میدانند.
جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار میشد و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب میکند یادآور می شود که : آن روز که روز تازهای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود.
کتاب «آثار الباقیه» اثر ابوریحان بیرونی (متوفی 440 هجری قمری) است. او مینویسد: سال نزد فارسیان چهار فصل بود .بر حسب این فصول عیدهایی داشتند که به اهمال در کبیسه روز این عیدها جابهجا میشد. از جمله این اعیاد یکی روز اول فروردین ماه یعنی نوروز بود که روز بس بزرگ است که به علت زنده شدن طبیعت گویند.
آغاز خلقت جهان در آن روز بوده است. چنین به نظر میرسد که پنج روز نخستین سال « نوروز عامه» یعنی جشن همگانی بود. حال آنکه روز ششم که «خرداد روز» نام داشت، « نوروز خاصه» یعنی جشن پادشاهان و بزرگان بوده است.
مورخین و محققان درباره جایگاه نوروز با هم اختلاف دارند. به نظر میرسد آریائیها از مهاجرت به فلات ایران و هم مرز شدن با تمدن میانرودان سال را به دو قسمت تقسیم میکردند که هر یک با انقلابی شروع میشد و دو جشن نوروز و مهرگان سرآغاز این دو انقلاب بودند. یعنی هنگام انقلاب تابستانی جشن نوروز گرفته میشد و زمان انقلاب زمستانی جشن مهرگان پاس داشته میشد.
برخی معتقدند که جشن نوروز و مهرگان جشنی بودهاست که در ایران قبل از ورود آریائیها وجود داشته است و اقوام قبل از آریائیها که در فلات ایران ساکن بودهاند به آن عمل میکردهاند.
در باور زرتشت، ماه فروردین (نخستین ماه گاهشماری خورشیدی ایرانیان) به فرهوشی (سرزندگی) اشاره دارد به اینکه که دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار دگرگونی میکند.
روایت دیگر این است که در این روز ویژه (یکم فروردین)، جمشید، پادشاه پیشدادی، بر روی تخت طلایی نشسته بود در حالیکه مردم او را روی شانههای خود حمل میکردند. آنها پرتوهای خورشید را بر روی پادشاه دیدند و آن روز را جشن گرفتند.
با استناد بر نوشتههای بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای گوناکون که پیشکشهایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند میپذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی (۴۲۱ - ۴۸۶)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بال مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن میکرد.
همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ میشد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد میشد و سپس والامقامترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکههایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ میشد.
پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه میکردند. شاه پیشکشهای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش میکرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هر یک از آنها کاشته میشد.
در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ میپاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر میگفتند، آنها را برنمیداشتند.
جشن و آیینهای نوروز
"نوروز" را ایرانیان گرامی میدارند و آیینی است کهن که گرچه طی هزاران سال دگرگون یافته، اما هرگز از میان نرفته و از سوی اقوام و مذاهب مختلفی که در سرزمین ایران حضور پیدا کردهاند، مهر تأیید خورده است. بدین سان امروزه نوروز از نمادهای بزرگ و وحدت بخش ملت ایران با همه تکثرهای قومی، مذهبی، فرهنگی و زبانی است.
آیینها و رسمهای مردم فرآیند الزامات و نیازهای درهم تنیده مادی و معنوی، در پیوند جغرافیایی و شیوههای تولید و ساختارهای اقتصادی دورهای مختلفاند که برحسب ضرورت پیوسته در حال تغییرند و به مقولههایی که در ژرفا معنا دارند پاسخ میدهند.
نوروز تنها جشنی است که از دوران باستان با عظمت تمام و همراه با انبوهی افسانه و آیین تا به امروز ادامه یافته است. عظمت نوروز را از نقشهای تخت جمشید گرفته تا آثار ادبی و هنری گوناگون عربی و فارسی در همه جا میتوان یافت.
از جشنهای متعددی که در ایران باستان مرسوم بوده، یا از جشنهای اندکی که از آن عهد به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچکتر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن میآید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن و نماد آن انداختن سفره هفت سین است.
جشن های نوروزی در کهن
بنابر پژوهشهای انجام شده، پادشاهان و مردمان دوره های هخامنشی، نوروز را به عنوان آیین کهن، به هنگام گردش سال، جشن گرفتهاند. چنانچه ۱۳ روز اول سال به نام: «۱۳بدر» از جشنهای اصلی ایرانیان امروزی است. جشن نوروز دست کم یک یا دو هفته ادامه داشته است.
ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یک ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: پنج روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، پنج روز دوم را به اشراف، پنج روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، پنج روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، پنج روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد.
آریاییها، دورهای پیشدادیان را، زمان پیدایش جشنهای نوروزی به شمار آوردهاند. اقوام آریایی و حتی غیر آریایی، به اشکال متفاوت، صدها سال نوروز را جشن گرفتهاند و میگیرند.
متاسفانه امروز در بعضی مناطق و کشورها، نوروز صرف به صورت تعطیلات درآمده و از حالت جشن و نیایش خارج شده در حالی که جشن از کلمه «یشن» به معنای عبادت و نیایش بوده است.
پادشاه هخامنشی، از تخت جمشید که محلی مقدس و مخصوص نیایش بوده، به هنگام نوروز، اقوام مختلف «ماد»، «ایلامی»، «بابلی» و دیگران را با لباس های فاخر محلی شان می خواسته و نو شدن سال را در کاخ «اپادانا»، در برابر شاه جشن میگرفتند و از حاصلات محلی، زراعتی و دامداری شان به شاه هدیه میدادند.
در نخستین بامداد نوروز، مردم روی یکدیگر آب میپاشیدند. پس از گرویدن به اسلام نیز این رسم بجا مانده با این تفاوت که به جای آب از گلاب استفاده میشود. از دیگر رسوم نوروز، حمام رفتن و هدیه کردن شکر به یکدیگر در روز ششم فروردین بود. و یکی از باشکوهترین سنتها نیز سبز کردن دانه گیاه در یک ظرف است که به آن "سبزه” گویند.
آیینهای نوروزی
از آداب و رسوم کهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد.
در ایران به استقبال جشن نوروز با خانه تکانی، چهارشنبه سوری، رفتن به بالای قبور رفتگان، خانههای اقارب و دوستان «میر نوروزی»، «حاجی فیروزی»، سبزه رویاندن در خانه ها، گستردن سفره (دستر خوان) هفت سین، میوه تر کردن، بردن لباس نوروزی، رفتن به تفریح گاه ها، دامنه کوهها و طبیعت همراه بوده است.
خانه تکانی
اصطلاح خانه تکانی را بیشتر در مورد شستن، تمیز کردن، نو خریدن، تعمیر کردن ابزارها، فرشها و لباسها که به مناسبت فرا رسیدن نوروز صورت میگیرد، بهکار میگیرند. در خانه تکانی که سه تا چهار هفته طول میکشد، باید تمام وسیلههایی که در خانه است جابهجا، تمیز و تعمیر بشوند و دوباره در جای خود قرار بگیرند. بعضی از وسیلههای سنگین وزن مثل؛ فرشها، تابلوها، پردهها و وسیلههای دیگر فقط سالی یکبار، آن هم در خانه تکانی نوروزی جا به جا و تمیز میشوند.
در برخی از شهرهای آذربایجان، نخستین چهارشنبه ماه اسفند (چهارشنبه موله) به شستن و تمیز کردن فرشهای خانه اختصاص دارد. چنان زوایای خانه را میروبند که اگر تا یک سال دیگر هم آن زوایا از چشم خانم خانه پنهان بماند یا فرصت پاکیزه سازی آنها به دست نیاید، قابل تحمل باشد. وسواس برای این پاکیزه سازی تا به حدی است که در و دیوار خانه اگر نه هر سال، هر چند سال یکبار نقاشی میشود.
پنجه (خمسه مسترقه)
بر اساس سالنمای کهن ایران هر یک از 12 ماه سال 30 روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجک، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت که در هیچ یک از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال 1304 ، که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرارداد، برگزار می شد.
میر نوروزی
از جمله آیینهای این جشن پنج روزه، که در شمار روزهای سال و ماه و کار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاکم و امیری انتخاب می کردند که رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می کرد.
ابوریحان از مردی بیریش یاد می کند که با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می کرد و چیزی می گرفت و هم اوست که حافظ به عنوان « میرنوروزی» دوران حکومتش را « بیش از 5 روز» نمیداند.
از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل 70 سال پیش آگاهی داریم. بیگمان کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباسهای قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر و خیابان میبینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند.
بازمانده شوخیها و سرگرمیهای انتخاب «میر نوروزی» و «حاکم پنج روزه » است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیده میشوند و آنان در شعرهای خود میگویند: "حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه"
پنجشنبه آخر سال
یکی از آیینهای کهن پیش از نوروز، یاد کردن از مردگان است، به ویژه خانوادههایی که در طول سال، عزیزی را از دست دادهاند. رفتن به زیارتگاهها و زیارت اهل قبور در پنجشنبه و نیز روز پیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال، رسمی همگانی است. همچنین رسم است که ایرانیان در موقع سال تحویل به زیارت حرم امامان (ع) و امامزادگان میروند.
کاشتن سبزه
مادران حدود یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم و عدس و ماش و شاهی در ظرفهایی زیبا میریزند و خیس میدهند تا آهسته آهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد.
اسفند، ماه پایانی و زمستانی، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشت «سبزهی عید» به صورت نمادین، از روزگاران کهن، در همه خانهها و در بین همه خانوادهها مرسوم است. در ایران کهن، بیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام برپا میکردند، یک ستون گندم، یک ستون جو، و به ترتیب برنج و باقلا، کاجیله (گیاهی است از تیرهی مرکبات، که ساقهی آن به 50سانتیمتر میرسد)، ارزن، ذرت، لوبیا، نخود، گنجد، عدس و ماش میکاشتند.
در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی این سبزهها را میکندند و برای فرخندگی به هرسومی پراکندند. امروز در همه خانهها رسم است که ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرفهای کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانههایی چون گندم، عدس، ماش و ... میکارند. در برخی از شهرهای آذربایجان، سومین چهارشنبه به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس برای سبزههای نوروزی اختصاص دارد.
سفره هفتسین
جمع شدن همه اعضای خانواده در موقع سال تحویل در کنار سفرهی هفتسین از رسمها و باورهای قدیمی است. در سفرههای هفتسین، هفت روییدنی خوراکی قرار دارد که نامآنها با حرف"س" آغاز میشود، مانند: سیب، سبزه، سنجد، سماق، سیر، سرکه، سمنو و مانند اینها که نماد فراوانی فرآوردههای کشاورزی است.
علاوه بر آن،قرآن، آینه، شمع، ظرفی شیر، ظرفی آب که نارنجی در آن است. تخممرغ رنگ شده، ماهی قرمز، نان و سبزی، گلاب، گل، سکه و قرآن نیز زینت بخش سفره هفتسین است که در بیشتر خانهها تا روز سیزده پهن است.
کارت و پیام شادباش
کاری که پس از شکلگیری روشهای جدید ارتباطی مانند نامهنگاری، یا شکل جدیدتر آن نامههای الکترونیکی رواج یافته، ارسال کارت شادباش است؛ یک هفته پیش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارتهای شادباش فرا میرسد، فرستادن کارت شادباش برای همه دوستان و آشنایان، و اقوامی که در دیگر کشورها یا شهرها زندگی میکنند، البته کاری پسندیده است، امروزه و بعد از رواج تلفن بیشتر به یک تلفن برای گفتن تبریک سال نو پس از تحویل سال بسنده میکنند.
دید و بازدید
دید و بازدید رفتن تا پایان روز ۱۲ فروردین ادامه دارد. اما معمولاً در همان صبح نوروز به دیدن اقوام نزدیک، مانند پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن یا شوهر، عمه، عمو، خاله، دائی و… میروند.
روزهای بعد نوبت اقوام دورتر فرا میرسد و سر فرصت به دیگر اقوام و دوستان سر میزنند و دیدارها تازه میکنند. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورتهایی که پیش آمده از احوال پرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت میشمارند و راه آشتی و دوستی در پیش میگیرند.
مسافرت نوروزی
از آنجا که مدارس در ایام نوروز تا ۱۴ فروردین تعطیل است، فرصت خوبی برای سفر کردن به دست میآید. پس گروه کثیری از مردم به شهرهای دیگر و نقاط خوش آب و هوا ی کشور که در ایام نوروز از آب و هوای معتدل برخوردار است، سفر میکنند.
اما این سفرها نیز خالی از دید و بازدید نیست. مردم به دیدار یکدیگر میروند و دیگران را به شام و ناهار دعوت میکنند. سفرهای زیارتی نیز که از دیرباز مرسوم بوده، همچنان رونق دارد. به این معنی که عده زیادی شب عید به قم ،مشهد یا بازدید از مناطق جنگی میروند و پس از یکی دو روز به خانه و کاشانه خود باز میگردند.
دیگر آیین ها
آداب و سنن مربوط به نوروز در گذشته بیش از امروز بوده است. تا چند دهه پیش در برخی نواحی ایران، نوروزی خوانی مرسوم بوده است. در گیلان و مازندران و آذربایجان، از حدود یک ماه پیش از فرارسیدن نوروز، کسانی در روستاها راه میافتادند و اشعاری در باره نوروز میخواندند. اشعاری که بنا بر تعلقات مذهبی شیعیان با مضامین مذهبی آمیخته بود و ترجیع بند آن چنین بود: باد بهاران آمده، گل در گلستان آمده / مژده دهید بر دوستان، …
این پیکهای نوروزی در مقابل نوروزی خوانی از مردم پول یا کالا میگرفتند و سورسات نوروزی خود را جور میکردند تا چهل پنجاه سال پیش به راه انداختن «میر نوروزی» نیز یکی از آئینهای رایج بوده است.
داستان میر نوروزی این است که در پنج روز آخر سال اداره و فرمانروایی شهر را به فردی از پائینترین قشرهای اجتماعی میسپردند و او نیز چند تن از مردم عوام را به عنوان خدم و حشم و عامل خود انتخاب میکرد و فرمانهای شداد و غلاظ علیه ثروتمندان و قدرتمندان میداد.
آنها نیز در این پنج روز حکم او را کم و بیش مطاع میدانستند و تنها در موارد پولی به چانه زدن میپرداختند. پس از آن پنج روز نیز میر نوروزی مطابق سنت از مجازات معاف بود و هیچ کس از او بازخواست نمیکرد که چرا در آن مدت پنج روز چنین و چنان کرده است.
حافظ در این بیت به عمر کوتاه آدمی، عمر کوتاه گل و عمر کوتاه سلطنت میر نوروزی اشاره دارد:
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
نوروز در اسلام
احادیث و روایات در این خصوص: واژه (عید) در قرآن کریم تنها یکبار در آیه 114، سوره مائده آمده است: (عیسی ابن مریم گفت بارالها! ای پرودگار تو ما از آسمان مائده ای فرست تا این روز برای ما و کسانی که پس از ما آیند روز عید مبارکی گردد و آیت و حجتی از جانب تو برای باشد، که تو بهترین روزی دهندگانی.
ظهور اسلام و برخورد مسالمت آمیز آن با سایر ادیان و آیینها از جمله اعتقادات مذهبی و ملی ایرانیان موجب شد که مراسم و آداب مربوطه، به یکباره از جامعه اسلامی ایران رخت بر نبندد، فقط با مسلمان شدن تدریجی ایرانیان اندک اندک اعتقادات دینی اسلام نیز در میان توده مردم نفوذ کرد.
شیخ صدوق در «کتاب من لایحضره الفقیه» آورده است: براى على(علیه السلام) هدیه نوروز آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند: اى امیرمؤمنان! امروز، نوروز است. فرمود: هر روزِ ما را نوروز سازید یعنى به خاطر خداوند، به یکدیگر هدیه بدهید و به دیدار یکدیگر بروید.
شیخ طوسى در «مصباح المتهجّد» چنین آورده است: امام صادق(ع) در روز نوروز فرمود: هنگامى که نووز شد، غسل کن و لباس پاکیزه بپوش و خودت را خوشبو ساز و آن روز را روزه بدار. پس هنگامى که نماز ظهر و عصر و نافلههاى آن را به جاى آوردى، نمازى چهار رکعتى بگزار که در رکعت اوّل آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره قدر را مىخوانى.
در رکعت دوم آن، سوره حمد و 10مرتبه سوره کافرون را مى خوانى. در رکعت سوم آن، سوره حمد و 10مرتبه سوره توحید را مى خوانى و در رکعت چهارم، سوره حمد را با سوره هاى فلق و ناس. پس از نماز هم سجده شکر مى گزارى و دعا مى کنى. گناهان پنجاه سالهات بخشوده مى شود.
ابن فهد حلّى در کتاب «المهذّب البارع» چنین آورده است: از آنچه در فضلیت نوروزْ روایت شده و گفته ما را تأیید مى کند، حدیثى است که علامه سید بهاءالدین على بن عبد الحمید، با سند خود از مُعلّى بن خُنیس نقل کرده است که: روز نوروز، همان روز است که پیامبر(ص) در غدیرخم براى امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیعت گرفت و مسلمانان به ولایت وى اقرار کردند.
آداب نوروز
در روایتى منسوب به حضرت امام جعفر صادق(ع) آمده است که مى فرماید: «هنگامى که روز عید نوروز آمد ، غسل کن و بهترین و پاک ترین لباست را بپوش و با بهترین عطرها خود را خوش بو کن و در این روز، مستحب است روزه بگیرد.
در خصوص روز نوروز در روایات مختلف آداب گوناگونی ذکر شده که به آنها به صورت مختصر اشاره میشود: نماز نافله، یک نماز چهار رکعتی پس از نماز ظهر و عصر روز نوروز، دعا کردن در سجده این نماز که موجب بخشش گناهان میشود.( نحوه خواندن این نماز در مفاتیح الجنان در اعمال عید نوروز ذکر شده است)
- ذکر گفتن؛ خصوصا ذکر «یا ذی الجلال و الاکرام»
-روزه گرفتن
- دعا کردن در لحظه سال
موضوعات مرتبط: مناسبت ها ، ،
برچسبها:
قتي زمين گرد خودش بچرخد، سال تحويل ميشود و اين يعني زمين يك دور كامل گرد خورشيد چرخيده و 365 روز گذشته است. براي ما ايرانيها، سال نو با بهار آغاز ميشود، همراه با سبز شدن طبيعت و روزها نو ميشود تا سبزهها قد بكشند و آغاز يك جشن كهن را زيباتر كنند.
بهترینها: می گویند جمشید پادشاه افسانه ای ایران، امر کرد تا تختی از عاج و ساج برایش بسازند و آن را با دیبا مفروش کنند. سپس به دیوان دستور داد تا او را سوار بر شانه هایشان به میان آسمان ببرند. روزی که جمشید به آسمان رفت، روز «اورمزد» از ماه فروردین و اول بهار بود. مردمان که از خواب زمستانی بیدار شده بودند، ناگهان در پهنه آسمان، دو خورشید تابان دیدند و سر به کرنش فرود آوردند و آن روز را به سبب طلوع دو خورشید، نوروز نامیدند.
برای پیدایش نوروز و جشن زایش طبیعت، داستان های بسیاری نقل شده است. این جشن که بزرگترین جشن به جا مانده از روزگار ایران باستان است، به صورت مشترک با 6 کشور و به سرپرستی ایران، به ثبت جهانی هم رسیده است؛ جشنی بیکران که به مرزهای این 6 کشور خلاصه نمی شود و تا آن سوی جهان نیز رخنه کرده است.
ترديدي نيست که حتی اشاره ای گذرا به تمامي آيينها و رسم و رسوم مربوط به بزرگترين جشن ملي ايرانيان، همان اندازه غير ممكن است كه سر زدن به تمامي دوستان و آشنايان و همسایه های دور و نزدیک در چنين روزهايي! با اين حال، با اشاره ای کوتاه به برخی از آئین های نوروزی، از همین حالا، عید را تبریک می گوییم و آرزو می کنیم که هر روزتان نوروز باشد.
زیباترین مراسم دینی و آئینی،نقش حنا، عطر سمنو در بهار سبز
دم دمههای عید، زنان ایرانی شروع به خیساندن گندم و جوانه انداختن آن میکنند. نه فقط برای سبزه سبز کردن، بلکه برای اجرای مراسمی که سینه به سینه از مادرانشان آموختهاند و آن را در آستانه بهار اجرا میکنند؛ یعنی مراسم خوشمزه سمنو پزان!
البته مراسم سمنو پزان نه فقط در میان زنان ایرانی، بلکه در افغانستان و پاکستان هم اجرا میشود. سمنو پزان یک مراسم دینی آیینی است که به یمن نو شدن سال انجام میشود. برای تهیه سمنوی سفره هفتسین باید از مدتی قبل گندم مرغوب پوست نکنده را پاک و غربال کرد تا دانههای شکسته و دانههای سیاه از آن جدا شود. سپس گندم پاک شده باید شسته شود و به مدت 24ساعت در آب ولرم خیس بخورد و در کیسهای نخی و سفید ریخته شود تا کم کم جوانه بزند.
این فرایند نزدیک به 4روز طول میکشد و در این مدت همه زنانی که در مراسم شرکت میکنند، سهمی در انجام این آیین به عهده میگیرند. یکی گندم پاک میکند، دیگری گندم میشوید و آن یکی مراقب است تا جوانهها نگندند. یک نفر نیز در هنگام کار قرآن و ذکر میخواند. بعد از آن، زنها دست به کار «سوهان کردن» و شیره کشی از گندم میشوند تا همه چیز برای پخت سمنو آماده شود. سمنوپز اصلی باید خانم پاکدامن و محبوب و سن و سالداری باشد. سمنو پزی ضمناً یک مرحله حساس دارد و آن دم انداختن سمنو است که باید قبل از اذان صبح انجام شود. هر کسی که نذر داشته باشد، یک سینی محتوی حنا، سرمه دان، آیینه و شمعدان را آماده کرده و به اصطلاح، پیشکش حضرت زهرا(س) میکند و روی دیگ سمنو قرار میدهد. بعد از پخت سمنو، همگی قدری از حنا را کف دستشان میگذارند و به یادگار، کف دست هایشان را نقش میزنند.
یک مراسم کاملاً زنانه! جشن و شادی به رسم «چوکر خونه»
«چوکر خونه» اسم عجیب و غریبی است، اما نه برای زنان سنگسری! در شهرستان سنگسر، از قدیم رسم بوده که با فرا رسیدن بهار، از روز اول تا سیزدهم نوروز، یک جشن کاملاً زنانه برپا شود.
دلیل برگزاری این جشن، تمام شدن کارهای پشم ریسی و پارچه بافی بوده و زنان برای رفع خستگی یک سال گذشته و به نیت استراحت بهاری شان، در خانه یکی از زنان سنگسر مراسم شادی و پایکوبی برگزار میکنند. این خانه باید حیاط بزرگی داشته باشد و مرد خانه هم حضور نداشته باشد. در این مراسم، یکی از خانمها لباس مردانه میپوشید و چوبی به دست میگرفت و نقش چوپان را بازی میکرد. چند بچه هم نقش گوسفندها را بازی میکردند و یکی از خانمهای میانسال نیز نقش ارباب را بازی میکرد. ارباب از چوپان میپرسید: چرا گله را به چراگاه نمیبری؟ چوپان میگفت: کفش ندارم! به او کفش میدادند. دوباره از او میپرسیدند: چرا گله را به چراگاه نمیبری؟ چوپان میگفت: شلوار ندارم. ارباب به او شلوار میداد. باز میگفت: کت ندارم. ارباب به او کت میداد. دفعه بعد، چوپان با صدای بلند میگفت: من زن ندارم! ارباب، دست یکی از دخترها را میگرفت و به چوپان میداد. بعد هم عروس و داماد خیالی، روی صندلی مینشستند و دایره و تمبک نواخته میشد و همه با لباسهای محلی، به شادی و پایکوبی می پرداختند.
روشنایی های شب عید،حرمت «مامجِ» مازندرانی ها
نوروز است و آیینهای دوست داشتنی اش؛ تنوع قومیت ها نیز این آیینها را بهطرز شگفتانگیزی متفاوت و جذاب کرده است؛ از خوراکی های مخصوص شب های عید تا مراسم و آیین هایی که هنوز هم به زیبایی اجرا می شود.
نوروز، زمان لمس آیینهای ایرانی است که حتی چندین روز قبل از عید آغاز می شود و تا پایان سیزدهم فروردین ادامه می یابد.
یکی از این آئین های زیبا، «مامج» نام دارد. از قديمالايام در ميان خانوادههاي مازندران رسم بر اين است كه يكي از اعضاي خانواده با صلاحديد روحاني محل، به عنوان «مامج» كه پيامآور نيك بختي است، انتخاب ميشود و با مراسم خاصي، هنگام تحويل سال وارد خانه ميشود.
«مامج» همراه با یک ظرف آب و يك سيني حاوي قدري گندم یا برنج، با پای راست به خانه قدم می گذارد و مورد استقبال قرار ميگيرد. «مامج» در چهار گوشه تمام اتاقها قدری آب به عنوان نماد آبادی و نظافت و منبع حیات میریزد و سپس با اضافه آبی که در دست اوست، کدبانوی خانه، چاي درست ميكند. همچنین عیدانه خوبی را برای «مامج» در نظر میگیرند. علاوه بر جوراب یا پیراهن، مقداری پرساق (نوعی شیرینی) و تخم مرغ رنگ شده و مقداری پول نیز به او میدهند. روستائیان مازندران، همچنین در اولين شب سال نو، چراغ خانههایشان را تا صبح روشن نگه می دارند و باور دارند که در اول سال نبايد خانهاي تاريك بماند.
برخوان نعمت های نوروزی،پای سفره های بهار ایرانی ها
در میان آذری زبانها، گذاشتن ماست و گوشت و پلو در سفره نوروزی که نشانی از برکت و آرزوی محصول خوب است، رواج دارد. مردم بوشهر هم از چند روز قبل از نوروز، اقدام به تهیه و درست کردن دو شیرینی «بیب گلی» و «قراپیچ» میکنند تا در زمان تحویل سال بر خوان نوروزی بگذارند.
درتمام طول نوروز، بوشهریها مقداری از این دو شیرینی را در خانه های خود نگه میدارند. در لرستان، لرها سفره هفتسین خود را رو به شرق خانه (در اصطلاح محلی رو به آفتاب زنان) پهن میکنند. خانوادههای لرستانی اگر یکی از اعضای خود را از دست داده باشند، معمولاً در سال نخست، خوان نوروزی نمیچینند و تنها به رویاندن سبزه میپردازند. یکی از عناصر متفاوت لرستانیها بر خوان نوروزی، نارنج است. مردم کرمان نیز در کنار سمنو که نمادی از برکت است، شیرینی خاصی به نام «کماچ سهن» را بر خوان نوروزی خود قرار میدهند.
خوراکیهای نوروزی: در خراسان شمالی دو هفته مانده به نوروز، مراسم «دانو پزی» برگزار می شود. به این صورت که موادی چون گندم، نخود، عدس و برنج را داخل ظرف آب ریخته با ادویه میپزند. وقتی غذا آماده شد، مهرهای آبی رنگ درون ظرف میاندازند. سپس مادر خانواده شروع به تقسیم دانو میکند؛ مهره اگر از آن فرد خوش خلقی باشد، خانواده سال پربرکتی را خواهد داشت. در یزد، خوراک سنتی مردم در شب نوروز، سبزی پلو با گوشت است. زرتشتیان یزد، شیرینی مخصوص خود را که «پالوه مروارید» نام دارد، برای نوروز تهیه میکنند که از آرد گندم است و گویا آمادهسازی خاصی را میطلبد که بانوان زرتشتی از اوایل زمستان شروع به انجام مراحل مختلف آن میکنند.
از «بيت گلي» بوشهريها تا شام مخصوص لرها،شیرینی شادمانی های نوروزی
مردم استان بوشهر همچون دیگر ایرانیها، نوروز را با شادمانی دید و بازدید و پوشیدن لباسهای نو آغاز كرده و خود را مهیای سفر یا پذیرایی از مهمانان نوروزي میكنند.
پهن كردن سفره هفت سین در نقاط مختلف بوشهر با هم متفاوت است، اما همه مردم فرا رسیدن سال جدید را به فال نیك گرفته و در ایام نوروز، نوعی شیرینی به نام «بیت گلی» تهیه میكنند. در قديم الايام، كودكان و نوجوانان نواحی مركزی استان بوشهر، ایام عید به میدان بزرگی به نام «لوله خرابی» در محله «جبری» می رفتند و به بازی «ده شی» به «سی شی» ميپرداختند. در اين بازي، یك شیشه دهن گشاد چهارگوش را پر از آب كرده و یك استكان در ته آن قرار میدادند و هركس موفق میشد كه از بالای دهانه شیشه یك عدد سکه «ده شاهی» به درون استكان بیندازد، «سی شاهی» برنده میشد، وگرنه «ده شاهی» را از دست میداد!
شام مخصوص: در لرستان رسم است که همه افراد یک خانواده، شب عید در منزل والدین یا برادر و خواهر بزرگتر جمع شوند. میزبان، غذای شب عید را تهیه میکند که همه ساله ثابت است و هر خانواده سعی میکند همین غذا را در شبهای عید سالهای بعد هم بپزد.
چند ساعت بعد از تحویل سال، دید و بازدید نوروزی با رفتن به خانه ریش سفید فامیل آغاز میشود. در عین حال، صبح اولین روز سال و پیش از شروع دید و بازدیدها، مردم لرستان با لباسهای نو به گورستان ميروند و با درگذشتگان خود دیداری تازه میکنند.
خصلت طبیعت دوستی و گردشگری اهالي لرستان باعث شده است تا سیزده بدر در اين منطقه از اهمیت فراوانی برخوردار باشد. غذای سیزده بدر عموماً همان غذایی است که شب عید تهیه میشود. مثلاً اگر خانوادهای رسم داشته باشد که شب عید خورشت قیمه بخورد، روز سیزده نوروز هم همان غذا را درست میکند.
روشنایی های ماندگار بهاری،شمع افروزی به نیت خوشبختی
مراسم نوروز در شهرها و روستاهای استان مركزی نیز همانند سایر نقاط ایران از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است. بوی بهار كه در كوچه پس كوچهها میپیچد، شهرو روستا حال و هوای عجیبی پیدا میكند. گویی همه چیز به جنبش و حركت درمیآید.
گذاشتن يك ظرف پر از نان و پنیر و سبزی به نشانه روزی و بركت و شمعهای روشن به تعداد اعضای خانواده به نشانه روشنایی و نورافشانی زندگی، از ويژگيهاي سفره هفت سين مردم اراك است.
در بعضی از خانوادهها، قرار دادن یك ظرف شیر یا ماست كه مظهر سفیدی و پاكی است، در كنار سفره هفت سین بسيار مرسوم است. در استان مركزی و شهرستان اراک، بنا بر یك رسم قدیمی مانند شهرهای دیگر کشورمان، پوشیدن لباس نو در هنگام تحویل سال را خوش یمن و مبارك میدانند.
نوبهارِ نصرآبادی ها: مهربانی، ساده زیستی، صفای باطن و دلهای شاد در كنار سختكوشی و قناعت، از مشخصههای مردم روستای نصرآباد از توابع شهرستان گرگان است که همواره مهمان نوازی شان از مسافران زبانزد عام و خاص است. با این حال، در این روستای زیبا نیز مراسمی مشابه مراسم مردم اراک برگزار می شود.
دو شب مانده به عید، همهاهالی نصرآباد به نیت مردگان خود و برای دامهایی كه داشتند، به تعداد اعضای خانواده، شمع روشن می کنند تا در طول سال نو، روشنایی از خانه هایشان رخت بر نبندد و درهای شادمانی و تندرستی به رویشان بسته نشود. نصرآبادی ها در عین حال برای سال جدیدشان، یک «شگون» انتخاب میكردند كه با خود قرآن و سبزه به همراه داشت و به عنوان اولین فرد در سال نو وارد خانه میشد. اگر در آن سال، كارها خوب پیش میرفت و به تعداد اعضای خانواده، یا به محصولات و دامهایشان چیزی اضافه میشد، اعتقاد پیدا میكردند كه «شگون» خوش قدم بوده و برای سال آینده هم، آن فرد را شگون خود انتخاب میكردند. این آئین با اندک تغییراتی همچنان در این روستا برگزار می شود.
آئین دیرسال روستاییان گلستان،سفره های هفت سین در سینی!
یکی از باورهای کهن روستائیان استان گلستان این است که در آستانه سال نو، نباید به کسی بدهکار باشند و از کسی هم نباید قرض بگیرند، بخصوص ماست و سبزی، که اگر به ناچار بخواهند ماست قرض بگیرند، در قبال آن باید كاسهای شیر اهدا کنند!
در روستاهای گلستان، از دیرباز رسم بر این بود که خانم های منزل، هفت سین را داخل یك سینی بزرگ میچیدند و همراه با قرآن و نان و شیرینیهای دستپخت سنتی، مقداری میوه هم داخل آن میگذاشتند و بر سر سفره می آوردند.
روستائیان گلستان در عین حال، سفره هفت سین خود را روی زمین و در بهترین اتاق خود پهن می کنند و امروزه هر چند برخی خانوادهها هنوز هم به همین شكل عمل میكنند، اما با آمدن مبل و صندلی، شیوه پذیرایی در بسیاری از خانواده ها تغییر كرده و به جز ساعت تحویل سال كه سفره هفت سین پهن است، سفره ها خیلی زود برچیده میشوند.
رفتن به امامزاده ها و زیارت اهل قبور، از آئین های کهن بسیاری از مناطق ایران، منجمله روستاهای استان گلستان است که همچنان زنده و پویا است.
زیبایی های نوروزِ مردم شیراز،پای «هفت سین» با «هفت میم»!
در شیراز، علاوه بر هفت سین، «هفت میم» را هم درسفره میگذارند که عبارتند از: مدنی (لیمو شیرین)، مرغ، ماهی، میگو، مسقطی، ماست و مویز. به علاوه کنگر ماست، عسل، خرما، کره، پنیر، کاهو و تخم مرغ رنگی!
موقع تحویل سال، همه اهل خانه باید با لباس نو بر سر سفره نشسته باشند. اسپند هم دود می شود که هر کدام فلسفهای خاص دارد. شمع برای روشنایی خانه، قرآن نشانه توجهی است که باید در آغاز سال به خداوند داشته باشیم، سکه نشانه ای از از خیر و برکت، اسپند برای دوری از چشم زخم، برنج، نشانه خیر و برکت و فراوانی، آب، نشانه صافی و پاکی و گشایش کار و آیینه، برای رفع کدورت و نشانه ای ازصفا و پاکی و یکرنگی. شیرازی ها همچنین براین عقیده اند که بعد از تحویل سال، نباید شمع ها را با فوت خاموش کرد، بلکه باید گذاشت تا آخر بسوزند و یا با نقل و مسقطی، خاموششان کرد. در گذشته رسم بود که مردم شیراز، پیش از نوروز حجامت میکردند و اعتقاد داشتند که در سال نو باید خون نو در بدن جاری باشد.
معمولاً یک ماه قبل از عید، مردم شیراز به بازار می رفتند و پوشاک عیدشان را می خریدند. در گذشته، مردم معمولاً پارچههایی را خریداری میکردند که رنگ روشن داشت و باور داشتند که اگر پوشاکشان را خودشان شخصاً بدوزند، پارچه آن را باید روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و معتقد بودند که روزهای دیگر، ساعت سنگین است و رخت مدتی روی دست میماند تا دوخته شود. سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک هم از دیرباز در شیراز مرسوم بوده است. شیرازی ها معمولاً برای این کار از ظرفی استفاده میکنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد، مقداری دانه به سلامتی عزیزانشان می ریزند و به ترتیب، نام اعضای خانواده را به زبان میآورند.
کهن ترین آئین باستانی ایرانیان،حکومت طنزآمیز میر نوروزی در ایام عید
«میرنوروزی» و حکومت طنز آمیز و مسخره او، در ایران سابقه تاریخی دارد. پیش از اسلام چند روز مانده به نوروز، دستهای از مردم جمع میشدند و جوانی ورزیده را به عنوان میرنوروزی یا «امیر نوروز» انتخاب و لباس پر زرق و برقی تن او میکردند و سوار الاغ یا شتر یا اسب با طبل و ساز و کرنا، به همراهش به راه میافتادند و شادی می کردند.
این افراد تا سیزده نوروز، در شهرها و روستاها می چرخیدند و مردم را سرگرم می کردند. میر نوروز طی این مدت، هرچه دستور میداد، فوراً اجرا میشد. او از مردم و همراهانش، کارهای بی معنی و مسخره ای میخواست که باعث خنده دیگران میشد. میرنوروزی هنگام رسیدن به منزل ثروتمندان، طنابی به داخل خانه میفرستاد و صاحبخانه هم هدیه خاصی را به طناب میبست و بیرون میفرستاد.
در برخی از مناطق ایران هم دختران دمبخت اگر حاجتی داشتند، در اتاقی یا آب انبار خانه پنهان میشدند و گرهای به لباس خود میزدند. مادر دختر از خانه بیرون آمد و از همراهان میرنوروزی، کودک نابالغی را به داخل منزل میبرد که گره لباس دختر را باز کند تا بخت دختر در سال نو باز شود. برخی معتقدند حاجی فیروز، بازمانده همان رسم میرنوروزی ایران باستان است.
از حنابندان لک ها تا چهارشنبه های مردمان قره پاپاق،رنگین کمانی از خیر و خوشی
لکها از اقوام مردم لر، از دیرباز با تحویل سال نو، آرزو میکردند فردی پاک سرشت و نورانی یا بچهای معصوم، نخستین فردی باشد که به خانه آنان می آید و به همین خاطر، بخشی از حوادث سال بعد و بهرهمندی از خیر و خوشی یا غم و اندوه را از چشم او میدیدند.
از دیگر آداب و رسوم نوروزی لکها، آشتی دادن آشنایانی است که در سال کهنه بین آنها کینه و کدورت و دشمنی ایجاد شده بود. لکها به احترام همدیگر، چنانچه کسی بستگان خود را تازه از دست داده بود، سعی میکردند مراسم عید را بیسر و صدا در خانه خود برپا کنند و از دید و بازدید بپرهیزند و با رفتن به خانه عزادار، با ذکر فاتحه با وی همدردی کنند.
حنا زدن به کف دست دختران و زنان و حنا بستن کاکل قوچ گله و پختن آش موسوم به «برنج پلویی» یا در صورت وسع، سر بریدن مرغ، خروس و گوسفند، از دیگر آداب و رسومی است که از گذشته در مناطق لکنشین رایج بوده است. امروزه هم برخی از این آداب و رسوم و باورها در میان برخی از طوایف و روستاها و حتی شهرهای لکنشین به قوت خود باقی است، چراکه مفاهیمی چون بهار و نوروز و رویش طبیعت، با روح و روان لکها که از اصیلترین طوایف ایرانی هستند، سرشته و عجین شده است.
ماه عید در ایل قره پاپاق:در ایل قره پاپاق، از ایلات شهرستان نقده واقع در آذربایجان غربی، اما سراسر اسفند را «ماه عید» مینامند. آنها اسفند ماه را به 4 چهارشنبه تقسیم میکنند و در نخستین چهارشنبه معروف به «دروغگو»، جوانان بر جایی بلند، مانند پشتبامها و روی تپهها، آتش میافروزند و به تیراندازی و نشانهگیری تفریحی میپردازند. آنها دومین چهارشنبه را «راستگو» و سومین چهارشنبه را «سیاه» مینامند و این روز را به یاد درگذشتگان، بر سر گور مردگان خود حاضر می شوند و پس از فاتحهخوانی، شیرینی تقسیم می کنند. آخرین چهاشنبه سال را هم با پوشیدنن لباس نو، آماده استقبال از سال نو می شوند.
موضوعات مرتبط: مناسبت ها ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: مناسبت ها ، ،
برچسبها:
به مناسبت 12بهمن ماه سالروز ورود تاریخی امام خمینی (ره) زنگ انقلاب بدست مسئولین بخش فلارد در دبستان حمزه به صدا در آمد
موضوعات مرتبط: مناسبت ها ، ،
برچسبها:
بسمه تعالی
کار مندان وکار کنان ودانش آموزان سایر ادارات ونهاد ها بهمراه مردم غیور وشهید پرور بخش فلارد بار دیگر با حضور پرشور خود در راهپیمایی عظیم 22بهمن مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی کوبیدند تصاویر مربوط به راهپیمایی
موضوعات مرتبط: مناسبت ها ، ،
برچسبها: